سنّت پيامبر صلی الله علیه و آله، و عدم شك و ترديد ۱ ، سفارش و كاربستِ نوشتن و نوشته، ادّعاى كفايت قرآن و سنّت براى پاسخگويى و اثبات آن در عمل، همه و همه از شايستگى كامل امام علیه السلام براى زمامدارى تبيين سنّت و شريعت حكايت دارد.
همين نمونه خصوصيّات، در ادامه به فرزندان امام علیهم السلام به ارث رسيد. اشراف تامّ آنان به شريعت و هماهنگى قول و فعلشان ـ بهرغم حضور در شرايط متفاوت ـ شاهد آن است كه اهلبيت، وارثان بىبديل پيامبر صلی الله علیه و آله و ذخاير الهى براى تبليغ شريعت بودند.
اگر امّت به جاى مراجعه به ديگران، بيان سنّت را از ايشان مىخواست ـ كه دو و نيم قرن پس از پيامبر صلی الله علیه و آله در دسترس عموم و از سرچشمه بىآلايش علوم نبوى بهرهمند بودند ـ از گرفتارى در دام آراء و اقوال پريشان در امان مىماند. ۲
امّا آنچه اينك نزد اكثريّت مسلمانان بهعنوان سنّت نبوى مشهور است، مجموعهاى ناهمگون، صحيح و سقيم و آراء و اقوال انسانهايى عادى و گرفتار خطا، نسيان، سهو و آميخته به خواست و تمايلات جريانات مختلف تاريخى است، بهگونهاى كه پاسخگوى نياز حقجويان نمىباشد. به همين جهت، انواع رأى و نظر، توجيه، تأويل و تكلف براى قبولاندن مجموعههاى موسوم به نام صحاح، سنن و مسانيد ملاحظه مىشود.
با آنكه براى ساماندهى اخبار مندرج در اين منابع و استخراج نظرياتى روشن براساس اين اخبار تلاش زيادى صورت گرفته، در نهايت اسباب اطمينان خاطر فراهم نيامده است. به عنوان نمونه، تفتازانى براى جمع و توجيه اخبار فضائل خلفا و دلايل امامتشان فراوان مىكوشد، امّا حاصل تلاش او ـ همانگونه كه از
1.نهجالبلاغه، ج ۱، ص ۳۹ و نسايى، خصائص اميرالمومنين، ص ۶۹
2.. امام على علیه السلام فرمود: ... قطعآ هركس افرادى را جايگزين ما سازد هلاك گردد. و امام باقر علیه السلام فرمود : مردم در ارتباط با ما سخت گرفتارند؛ اگر آنان را دعوت كنيم، اجابت نكنند و اگر رهايشان كنيم، به دست غيرما هدايت نشوند! (حرّانى، ص ۱۱۵؛ ابنشهر آشوب، ج ۳، ص ۳۳۶)