تبلور سنّت نبوى در سيرت ولايى يا آراى صحابى؟ - صفحه 66

خدا به تو بهشت را پاداش دهد! مسئله‌اى را يادم آوردى كه فراموش كرده بودم. از خداوند، استغفار و توبه دارم. وى سپس به‌سختى، از آن نهى مى‌كرد. ۱
عمربن عبدالعزيز از بين امويان، به‌عنوان خليفه‌اى راشد، صالح و خادم سنّت به‌حساب مى‌آيد. براى او كرامت و ارتباط با آسمان نيز نقل كرده‌اند. نگاه او به دين و شرع، گوياى خطّ حاكم بر جامعه عصر تابعان است. او گفت: هرچه پيامبر صلی الله علیه و آله و شيخين پايه‌گذارى كرده‌اند دين است. آن را اخذ و بدان بسنده كنيم و آنچه را غير ايشان بنا گذارند وانَهيم. ۲ بر همين اساس با وجود شهرت امام باقر علیه السلام در مدينه و دسترسى به ايشان، عمر به حاكم مدينه دستور داد به ثبت حديث رسول صلی الله علیه و آله از طريق تربيت‌يافته عايشه يعنى عمرة بنت عبدالرحمن اقدام كند.

نتيجه

از مجموع آنچه در اين سير كوتاه بيان شد، تفاوت آشكار ميان سيره اهل بيت علیهم السلام در زمينه سنّت با روش اصحاب ملاحظه مى‌گردد؛ در يك سو اشراف كامل، ايمان راسخ، ثبت و ضبط به محض صدور؛ و در طرف ديگر، اطّلاع ناقص، شك و ترديد، سهو و نسيان و محو آثار مكتوب را مى‌بينيم. در يك طرف، قدرت بر نشان دادن هر حكم و سندش از قرآن و سنّت، بر حذر داشتن از قول به موجب رأى، علم و ضبط تامّ از كودكى تا پايان عمر به چشم مى‌خورد و در طرف ديگر، تجويز اجتهاد و رأى، تبديل و تغيير رأى.
مقايسه صلاحيّات دو دسته پيشواى سنّت، نشان مى‌دهد طبيعى‌ترين، نزديك‌ترين و احتياط‌آميزترين طريق براى وصول به سنّت نبوى، سيره اهل بيت علیهم السلام است كه امامان اهل بيت علیهم السلام هماهنگ و منسجم در قول و عمل، و با تمام وجود، در مسير پاسدارى از آن كوشيدند و به اين وسيله، حجّت را بر حق‌جويان تمام كردند.

1.بيهقى، ج ۵، ص ۲۸۶

2.ابن‌عساكر، تاريخ مدينه دمشق، ج ۱۱، ص ۳۸۵

صفحه از 67