دليل نادرست دانستن اتّحاد خالق و مخلوق در اصل اين كمالات، كوشيدهاند با سلبى معنا كردن صفات ثبوتى، خود را از پيامدهاى اين نظريه برهانند. شيخ صدوق ۱و ميرزا جواد آقا تهرانى،۲ از اين گروهاند.
برخى ديگر، حل اين مشكل را در قول به مجاز ديده و معتقدند كه اسما و صفات، در خلق، حقيقت اند و در خدا مجاز.۳
برخى ديگر نيز قائل به مجاز از نوع عرفانى آن شدهاند، نه ادبى.۴
از اين ميان، گروهى ديگر نيز معتقد به اشتراك لفظى با تقريرهايى مختلف اند. ۵
مرحوم عبد الجليل قزوينى در اين باره، به صورت صريح بحث نكرده است؛ امّا از بحث ايشان در «احوال» و «ثبوت معدومات» و نيز در باب نظرى بودن معرفت خدا، مىتوان نتيجه گرفت كه ايشان نيز از كنار اين بحث، با اجمال و ابهام عبور كرده و از اين امر، تصوير روشنى نداشته است.
1.ر.ك: التوحيد، صدوق، ص۱۴۸.
2.ر.ك: عارف و صوفى چه مىگويند، ص۲۳۵ - ۲۳۷.
3.ر.ك: احياء العلوم، ج۴، ص۴۷۴.
4.ر.ك: مبدأ و معاد، ص۱۵۶؛ شرح مقدّمه قيصرى، ص۱۱۷؛ تحرير تمهيد القواعد، ص۷۳۵.
5.ر.ك: كفاية الاُصول، ص۵۸ (به نقل از فصول)؛ منتخباتى از آثار حكماى الهى ايران، ج۱، ص۲۳۹ (رساله اثبات واجب، ملّا رجبعلى تبريزى) و ج۳، ص۳۸۱ (رساله زواهر الحكم، ميرزا حسن لاهيجى) و ج۲، ص۵۱۶ - ۵۱۷ (رساله محمّد رفيع پيرزاده) و ج۳، ص۴۵۷ (كتاب أصل الاُصول، ملّا نعيما طالقانى)؛ معارف القرآن، ص۱۳۰ و ۱۶۱؛ أبواب الهدى، ص۲۸۴ - ۲۸۵؛ توحيد الإمامية، ص۶۴.