مفهوم امامت و ويژگى‏هاى امامان عليهم السلام از نظر عبد الجليل رازى‏ - صفحه 227

تا بر بو بكر كنيم. امروز دگر باره گوييم: اختيار و اجماع نيست؛ امامت به شورا است؟۱
عبد الجليل قزوينى، ضمن نقل جريان سقيفه و استشهاد صحابه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به نصوص دلالت كننده بر امامت امير مؤمنان عليه السلام در محاجّه با ابو بكر مى‏گويد:
و بعد از آن، ابى بن كعب [در سقيفه‏] برخاست [و حاضران را موعظه كرد ]و گفت:
... أنّى أشهدُ على رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله أنّى رأيتُهُ و هو واقفٌ فى هذا المكانِ و كفّ علىّ فى كفّه و هو يقول: هذا إمامكم من بعدى و خليفتى فيكم فقدّموه...[؛ من شهادت مى‏دهم بر پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله كه ايشان را ديدم در اين مكان ايستاده بود و دست على عليه السلام در دستش بود و مى‏فرمود: «اين شخص پس از من، امام شما و جانشين من در ميان شماست پس او را مقدم بداريد].۲
وى پس از نقل اين كلام، خطاب به نويسنده بعض فضائح الروافض مى‏گويد:
خواجه انتقالى مى‏بايد بداند كه كلامى با اين مبالغه كه دلالت است بر نصّىِ على و انكار است بر اختيار، صحابه از آن غافل نبوده‏اند.۳
و پس از نقل كلام سهل بن حنيف - كه مضمون آن همچون سخن ابى بن كعب است - مى‏گويد:
كلامى بدين درستى و مبالغه بر نصّى امير المؤمنين عليه السلام و انكار غير او در مجمع مهاجر و انصار گفته‏اند تا خواجه انتقالى بداند كه مذهب شيعه، كهن است.۴
عبد الجليل لزوم امامت را عقلى مى‏داند؛ امّا معتقد است كه جعل اين مقام از سوى خداى متعال صورت مى‏گيرد و جعل الهى با نصْ مشخص مى‏شود:
اوّلاً بر نصّىِ على، اوّل دليلى و گواهى عقلِ عاقلان است كه عاقل داند كه زمانه، با ثبوتِ تكليف و جواز خطاى مكلّفان، روا نباشد كه از امامى خالى باشد.

1.نقض، ص‏۳۵۳-۳۵۲.

2.همان، ص ۶۰۷.

3.همان جا.

صفحه از 264