مواجهه متكلّمان امامى با فلسفه در سده ششم هجرى‏ - صفحه 269

با عنايت به تعاريف ياد شده مى‏توان گفت كه مواردى چون ذات و صفات و افعال خدا، عقايد دينى، عقايد ايمانى و اصول دين اسلام‏۱ حتّى در موردى وجود، به عنوان موضوع دانش كلامْ مطرح شده است.۲
تعاريف گونه‏گونى از دانش فلسفه، صورت پذيرفته است.۳ در ميان شش تعريفى كه كندى در رساله «حدود الاشياء» براى فلسفه ياد كرده، دو تعريف، مهم‏تر به نظر مى‏رسد. ۴نخست: «همانند گشتن به افعال خداى متعال به اندازه توانايى انسان» است. ۵ اين تعريف مشهور را مى‏توان تعريفى غايتگرايانه يا كاركردگرايانه انگاشت؛۶ دوم: «علم به انيّات و ماهيت و علل اشياى ابدى كلّى به اندازه توانايى انسان».۷ تعريف ديگرى از كندى در اثر مهم ديگر وى در فلسفه اولى در دست است:
إنّ أعلى الصناعات الإنسانية منزلة و أشرفها مرتبة، صناعة الفلسفة التى حدّها علم الأشياء بحقائقها بقدر طاقة الإنسان. لأن غرض الفيلسوف فى

1.كلام در مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج ۳، ص ۶۲. نيز در باره وحدت اعتبارى مسائل علم كلام، ر.ك: همان، ص ۶۲ - ۶۳.

2.علّامه حلى در نهاية المرام (ج ۱، ص ۱۱)، موضوع كلام را وجود دانسته است: «علم الكلام ينظر فيه فى أعم الاشياء و هو الوجود». اين مطلب را مى‏توان كوششى براى نشان دادن هويّت مستقل و مستغنى كلام (در برابر فلسفه) ارزيابى كرد.

3.در باره تعاريف گوناگون فلسفه، ر.ك: موسوعة مصطلحات الفلسفة عند العرب، ص ۶۰۳ به بعد.

4.برخى تعاريف مانند «صناعة الصناعات و حكمة الحكم»، در حقيقت، نه تعريف فلسفه كه حكم و ويژگى آن است. براى شمارى از اين گونه تعاريف فلسفه در كنار تعاريف ديگر، ر.ك: هزار و يك كلمه، ج ۱، ص ۱۸۴ - ۱۸۶.

5.رسائل الكندى الفلسفية (حدود الأشياء و رسومها)، ص ۱۷۲. جرجانى نيز فلسفه را «خداگونه شدن به اندازه توان بشر براى به دست آوردن خوش‏بختى جاودان» تعريف كرده است (كتاب التعريفات، ص ۷۳). تفاوت اين تعريف با تعريف كندى، در آن است كه در تعريف كندى «همانندى به افعال خدا » مطرح شده و در تعريف جرجانى «همانندى به خدا».

6.چنان كه كندى نيز با تعبير «من [جهة] فعلها» به كاركردگرايانه بودن آن، اشاره كرده است.

7.همان، ص ۱۷۳.

صفحه از 340