مواجهه متكلّمان امامى با فلسفه در سده ششم هجرى‏ - صفحه 300

ديگر نيز همانند اين سخن را بازگفته است. وى در يادكرد آثار متكلّمان آل نوبخت آورده است:
نوبختيان، پس از عهد عسكرى بودند - عليه السلام - و كتب ايشان در تقويت توحيد و تربيت اسلام و ردّ بر فلاسفه و زنادقه و دهريان معروف و مشهور است. در همه كتب‏خانه‏ها نهاده‏اند.۱
وى در جاى ديگر نيز در باره نگاشته‏هاى نوبختيان آورده است:
و از متبحّران علماى متأخّران چون نوبختيان، چهل مرد همه مصنّف كه تأليف كتاب الآراء و الديانات كرده‏اند بسى مطوّل و مختصر؛ در اثبات عدل و توحيد و صحّت نبوّت و حجّت بر امامت، و در آن جا نفى اثر طبع و هيولى و ردّ بر فلسفه و زندقه [نموده‏اند].۲

1.همان، ص ۲۴.

2.همان، ص ۲۰۹. در بحث تعامل متكلّمان اماميه با فلسفه، متكلّمان آل نوبخت، اهميت به‏سزايى دارند و البته تبيين و تحليل شيوه مواجهه نوبختيان به دليل كمبود آگاهى‏هاى موجود در باره نوبختيان و روزگار زندگى ايشان و از ميان رفتن آثار و نوشته‏هاى آنان، از دشوارى و پيچيدگىِ خاصّى برخوردار است. از آن جا كه بررسى اين موضوع از دامنه زمانىِ اين نوشتار بيرون است، در اين جا به مناسبت يادكرد ايشان در كلام عبد الجليل رازى، به ذكر دو نكته بسنده مى‏كنيم. مطلب نخست، گزارش منابع رجال و فهارس در باره آثار مرتبط با فلسفه يا نقد فلسفه شمارى از متكلّمان برجسته و بنام خاندان نوبختى است. ابوسهل نوبختى (اسماعيل بن على بن اسحاق بن ابى سهل بن نوبخت) كه نجاشى وى را پيشواى متكلّمان و صاحب شوكت دينى و دنيوى شمرده، داراى آثار زير در زمينه نقد آموزه‏هاى فلسفى بوده است: مجالس ثابت بن أبى قرة، نقض مسألة أبى عيسى الوراق فى قدم الأجسام، كتاب حدث العالم (رجال النجاشى، ص ۳۱ - ۳۲؛ الفهرست، طوسى، ص ۴۹). ابو محمّد حسن بن موسى نوبختى، خواهرزاده ابوسهلِ پيش گفته و نويسنده فرق الشيعه بنا به گزارش منابع رجالى، متكلّم و فيلسوفى بوده است كه مترجمان كتب فلسفى، مانند ابوعثمان دمشقى و اسحاق و ثابت نزد وى جمع مى‏شدند. وى آثار بسيارى در زمينه كلام و نقض فلسفه و زمينه‏هاى ديگر نوشته بوده است (الفهرست، طوسى، ص ۹۶؛ الفهرست، ابن النديم، ص ۲۲۵ - ۲۲۶). نجاشى نيز در معرفى آثار وى گفته است: «له على الأوائل كتب كثيرة» (رجال النجاشى، ص ۶۲). نجاشى كتاب الآراء و الديانات وى را كه در سخن صاحب نقض از آن ياد شده، كتابى نيكو و حاوى دانش‏هاى بسيار معرفى كرده كه آن را نزد شيخ مفيد فراگرفته است (براى گزارشى از نقل قول‏هاى موجود از اين كتاب در مروج الذهب، شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد و تلبيس ابليس، ر.ك: فلاسفه شيعه، ص ۲۶۹ - ۲۷۱). آثار وى در حوزه فلسفه و نقد آن، عبارت اند از: كتاب التوحيد وحدوث العالم؛ الردّ على أهل المنطق؛ حجج طبيعية مستخرجة من كتب أرسطاطاليس فى الردّ على من زعم أن الفلك حى ناطق؛ كتاب اختصار الكون والفساد لأرسطاطاليس (رجال النجاشى، ص ۶؛ الفهرست، طوسى، ص ۹۶). مطلب دوم، ارزيابى تحليل برخى از معاصران در زمينه تأثير گرايش فلسفى نوبختيان در اختلافات كلامى ايشان با اماميان ديگر از جمله شيخ مفيد است. فضل اللَّه زنجانى در تعليقات أوائل المقالات در تحليلى كلّى بر آن رفته كه برخى از متكلّمان آل نوبخت، به دليل عنايت به فلسفه و ديگر علوم اوائل و آگاهى از متون فلسفى در شمارى از مسائل كلامى با ديگر متكلّمان اماميه، اختلاف اندكى داشته و به آراى شاذّى گراييده‏اند. (أوائل المقالات، ص ۱۴۴ - ۱۴۵ و ص ۱۷۰ (تعليقات فضل اللَّه زنجانى). اين تحليل، چندان استوار نمى‏نمايد؛ زيرا در ميان آراى اختلافى متكلّمان آل نوبخت با ديگر اماميان و شيخ مفيد، مسئله قابل توجّهى كه برخاسته از رويكرد فلسفى نوبختيان باشد به چشم نمى‏خورَدَ و آموزه‏هاى اختلافى شيخ مفيد با نوبختيان، شامل برخى مسائل فرعىِ نبوّت و امامت، برخى زيرشاخه‏هاى وعد و وعيد، و آموزه اسما و احكام و دو بحث از امور عامه كلام است كه بسيارى از آنها مانند آموزه‏هاى‏وعد و وعيد و اسما و احكام و نفى وقوع معجزه به دست ائمّه، واجب عقلى دانستن معرفت امامان به همه صناعات و زبان‏ها و نفى همسخنى امامان با فرشتگان - كه آراى برگزيده نوبختيان است - ، مباحثى اساساً كلامى است كه در آموزه‏ها و متون فلسفى، مطرح نيستند تا فيلسوفان در باره آنها موضع خاصى داشته باشند و مآلاً از پيروى نوبختيان از ايشان سخن به ميان آيد (براى تفصيل اين اختلافات، ر.ك: «بررسى آراى كلامى اختلافى شيخ مفيد با نوبختيان با تكيه بر احاديث الكافى» در مجموعه مقالات فارسى كنگره بين المللى ثقة الإسلام كلينى، ج ۵، ص ۲۱۷ - ۲۹۹). تنها در بحث تفضلى يا استحقاقى بودن نبوّت - كه نوبختيان، بر خلاف ديدگاه شيخ مفيد و جمهور اماميه و جمهور معتزله، نبوّت را امرى استحقاقى شمرده‏اند (براى تفصيل ديدگاه شيخ مفيد و گروه‏هاى موافق و مخالف وى در اين مسئله، ر.ك: أوائل المقالات، ص ۶۳، گفتار ۳۵ و ص ۶۴، گفتار ۳۶)، صاحب تحليل ياد شده، ضمن گزارش آراى فيلسوفان مسلمان، يادآور شده كه فلاسفه اسلامى، نبوّت را استحقاقى مى‏دانند و آل نوبخت به دليل اشتغال به علوم اوائل و مطالعه كتب فلسفى، گاه به برخى آراى مخالف آراى جمهور اماميه گراييده‏اند (ر.ك: همان، ص ۱۷۰). گفتنى است كه اين ديدگاه در ميان برخى معتزله نيز رايج بوده است. ابو الحسن اشعرى در گزارشى با موضوع ابتدايى يا ثواب بودن نبوّت، به عباد (بن سليمان) نسبت داده كه نبوّت را جزاى اعمال انبياى مى‏دانسته است و جبائى (ظاهراً ابوعلى) را قائل به جواز ابتدايى بودن نبوّت شمرده است (مقالات الاسلاميين، جزء ۲، ص ۱۳). در شرح الاُصول الخمسة نيز از قول عباد در باره طريق نبوّت آمده: «إنّ طريقها الجزاء على الأعمال» (شرح الاُصول الخمسة، ص ۵۱۱). بنابر اين، در باره خاستگاه ديدگاه نوبختيان نمى‏توان نظر قطعى داد.

صفحه از 340