مواجهه متكلّمان امامى با فلسفه در سده ششم هجرى‏ - صفحه 305

مبانى و آموزه‏هاى فلسفىِ مورد نقد واقع مى‏شوند كه با آموزه‏هاى دينى و كلامى به نحوى تعارض دارند (خود آموزه‏ها يا نتايج حاصل از آنها). آموزه‏هايى كه همسو با آموزه‏هاى كلامى بوده يا نفياً و اثباتاً ارتباطى با آموزه‏هاى كلامى ندارند، موضوع نقد قرار نمى‏گيرند. بنا بر آنچه ياد شد، در اين بخش، تنها گزارشى از نقدهاى مستقيم متكلّمان امامى (يعنى نقد آموزه‏هاى فلسفى با انتساب آشكار آنها به فلسفه و فيلسوفان) ارائه مى‏شود.

نقدهاى مستقيم متكلّمان امامى بر آموزه‏هاى فلسفى در سده ششم‏

با مطالعه متون كلامى و تفسيرى و حديثى عالمان امامى سده ششم در مى‏يابيم كه آموزه‏هاى فلسفى بسيارى، مورد نقد ايشان قرار گرفته‏اند. مسائل مورد نقد، طيفى را تشكيل مى‏دهند كه حوزه‏هاى گوناگون مباحث اعتقادى و كلامى از خداشناسى تا جهان‏شناسى را شامل مى‏شوند. شايان ذكر است كه هدف از ارائه اين بخش، دفاع از آموزه‏اى خاص يا نقد آموزه‏اى ويژه نيست؛ بلكه هدف گزارش نقدهاى موجود متكلّمان بر شمارى از آموزه‏هاى فلسفى در حدّ اين نوشتار و بضاعت نگارنده است. بر اين پايه، ممكن است كه در آموزه‏اى ميان آراى فيلسوفان اسلامى اختلاف نظر باشد و نيز امكان اشتباه متكلّمى در نسبت دادن رأيى به فيلسوفان يا حتّى احتمال برداشت نادرست از آموزه‏اى فلسفى وجود دارد؛ امّا آنچه از نظر مطالعات تاريخى ارزشمند است، گزارش توصيفى از مسائل اختلافى و نقد و بررسى‏هاى متكلّمان در اين زمينه است كه بخشى از واقعيت تاريخى كلام اماميه و مواجهه آن با فلسفه در دوره مورد نظر است. بدين سان، شيوه تحليل‏ها، استدلال‏ها و چگونگى برداشت‏هاى متكلّمان امامى از آموزه‏هاى فلسفى عصر خود نيز بخشى از واقعيت تاريخ كلام اماميه است.

1. فاعليت خدا

از مباحث مهم اختلافى كلام و فلسفه در عصر مورد نظر، چگونگى اعمال قدرت يا نحوه فاعليت خداست. نقد ديدگاه فلسفى به طور صريح در اين زمينه در المنقذ من

صفحه از 340