كتاب «نقض» و اعتدال مذهبى‏ - صفحه 465

اين نوع تقريب، هدف اصلى، ايجاد جبهه واحد در جهان اسلام، در برابر بيگانگان است.۱ چنين انگيزه و دغدغه‏اى در ميان پيشينيان نبوده است و حتّى در برخى ادوار، مانند دوره صفويه، جهان اهل تسنّن، بيش از جهان كفر و الحاد، آماج حساسيت‏هايى بوده است؛ به‏طورى كه شاهان صفوى، حاضر به همراهى و همكارى با فرنگ، عليه حكومت سنّى‏عثمانى بودند!
به هر روى، گفتگو در باره اين بخش از داده‏هاى نقض، دست‏كم از سه نظرگاه مهم است:
1. تبارشناسى عقايد شيعى؛
2. آگاهى تطبيقى به وضعيت كنونى؛
3. پيش‏نيازهاى تقريب مذاهب.
جهت نخست، ارزش تاريخى دارد؛ جهت دوم اهميت كلامى؛ و جهت سوم، از بايسته‏هاى زيست دينى و معقول در جوامع اسلامى است.
اگرچه اين جستار كوتاه، بيشتر «احترام به بزرگان اهل سنّت» را در نقض مى‏كاود، بى‏ترديد اگر منظرهاى ديگرى نيز پيش ديد محقّقان آيد، كم‏وبيش تفاوت‏هاى ديگرى آشكار مى‏شود. گزينش اين چشم‏انداز، از آن روست كه اوّلاً مواد و مطالب مطرح در آن، نيازى به تفسير و تأويل ندارند و چنان روشن و گويا هستند كه به هيچ بهانه‏اى، قابل انكار و توجيه نيستند، حتّى به بهانه «حمل بر تقيه»؛ زيرا وضعيت شيعه در شهر رى، در قرن ششم، به‏گونه‏اى نبوده است كه دانشمند نامدارى مانند عبد الجليل را وادار به تقيه كند.۲ ثانياً در ميان اختلافات عقيدتى و كلامى شيعه با اهل سنّت، آنچه بيش از همه، كينه و دشمنى مى‏زايد و نفرت و خشم مى‏پراكند، توهين به

1.البته در زمان تأليف نقض نيز - كه اواخر دوره سلجوقى است - ، كم‏وبيش مسئله وحدت اسلامى در برابر بيگانگان و كفّار مطرح بود؛ به دليل هجوم صليبيان از غرب و حملات تركان از شرق (ر.ك: نقض، ص‏۲۷۶، ۴۳۶ و ۵۷۷؛ تعليقات نقض، ص ۱۳۰۹).

2.«معرفى و بررسى كتاب نقض»، سيّد مرتضى حسينى شاه‏ترابى، مجله سخن تاريخ، ش ۳.

صفحه از 482