بزرگان يكديگر است. بهحتم اگر شيوه عبد الجليلها در آثار كلامى، معمول و منظور گردد، بدون ذرّهاى عقبنشينى از اصول و فروع مذهب، نزاعى برنمىانگيزد كه جان و مال مسلمانان را در آتش جنگ و فتنه بر خاكستر نشاند.
هنر عبد الجليل در نقض، اين است كه در عين دفاع صددرصدى از همه آراى خرد و كلان شيعه، سخنى نمىگويد كه كينهاى برانگيزد يا حرمتى بشكند. اين سخن به اين معنا نيست كه در زمانه تأليف نقض، شيعه و سنّى در صلح محض مىزيستند.۱ امّا در قرن ششم هجرى، كوشش بزرگانى همچون نظام الملك، بيشوكم ثمر داده بود و نوعى همگرايى دينى در سرتاسر جهان اسلام به چشم مىخورد. مبارزه اصلى حكومت سلجوقى نيز بيشتر با گروههاى طاغى و برانداز، مانند اسماعيليان بود.۲
اهميت ديگر اين وجه وجيه نقض، انگيزه عبد الجليل از مراعات ادب قلم است. براى كسى كه كتاب ارزشمند بعض مثالب النواصب فى نقض «بعض فضائح الروافض» را بهدقّت خوانده است، نمايان است كه اين شيوه مؤلّف، نه از باب تقيّه است و نه از باب تقريب؛ اگرچه سود تقريبىِ آن براى سدههاى پسين، بسيار است. ما مىتوانيم نقض را اثرى تقريبى بدانيم،۳ امّا نمىتوانيم انگيزه مؤلّف نقض را تقريب بخوانيم؛ زيرا هيچ نشانهاى وجود ندارد كه نشان دهد عبد الجليل، تقريبى است و در اين حرمتگزارىها و انصافورزىها، انگيزههاى اجتماعى يا سياسى دارد. او همانگونه كه مىانديشيده است، مىنوشته و در آشكارسازى ضمير خود، پرواى تقريب و مانند آن نداشته است. اگر امروز ما مىتوانيم از اين اثر، فوايد تقريبى صيد كنيم، به دليل ذات تقريبىِ شيعه در قرون نخستين است. دانشمندان شيعى در
1.در دوره قزوينى، اختلافهاى كلامى ميان شيعه و سنّى آشكارتر شد، و چندين مرتبه ميان آنها جنگهايى سخت در بغداد و شهرهاى ديگر درگرفت. ابن اثير چندين واقعه خونين ميان شيعه و سنّى را در حوادث سالهاى ۴۳۲، ۴۴۳، ۴۴۴، ۴۷۸ و سالهاى ديگر ضبط كرده است.
2.ر.ك: ايران و جهان اسلام، ص۲۲ - ۲۷.
3.براى نمونه، ر.ك: «وحدت گرايى اسلامى در انديشه شيعه اصوليه، الگويى از جريان اعتدالى شيعه، با تكيه بر كتاب النقض عبد الجليل قزوينى رازى»، على معمورى، مجله شيعه شناسى، بهار ۱۳۸۲، ش ۱، ص۶۹ - ۸۸.