كتاب «نقض» و اعتدال مذهبى‏ - صفحه 475

بزرگان اهل سنّتْ انصاف مى‏ورزد و از آنان به نيكى ياد مى‏كند و از مقام و حرمتشان دفاع مى‏كند. چنان كه خود چندين‏بار در نقض يادآور مى‏شود كتابى‏نيز نوشته است در تنزيه عايشه. او ثنا بر خلفا را نيز جايز مى‏شمارد و مى‏نويسد:
امّا ثنا بر خلفا بر آن انكارى نيست. بزرگان دين اند؛ از مهاجر و انصار و السابقون الأوّلون من المهاجرين و الأنصار و الذين اتبعوهم باحسان - رضى اللَّه عنهم - .۱ و امّا ترحّم بولؤلؤ و شتم صحابه، كه در مواضع اين كتاب (فضائح الروافض) به تشنيع ياد كرده است، دعوىِ بى‏حجّت است و حالتى بى‏برهان و نقلى نادرست... نمى‏دانم كه اين حوالت به كدام ناقل است و اين اشارت به كدام كتاب است... .۲
عبد الجليل، بارها در نقض، دشمنى شيعه را با صحابه پيامبر، سلف صالح و زنان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله انكار مى‏كند:
هر ترك و تازى و عامى كه اين فصل بخواند يا بشنود، گمان بَرَد كه اين مذهب شيعه است و خداى تعالى عالم است كه بر اين وجه، نه مذهب اماميتان اصولى است و اگر اخبارى يا حشوى‏اى يا غالى‏اى چيزى بگويد و نقلى نادرست افتد، بر اصوليه بستن، غايت بى‏امانتى و نامسلمانى باشد... . امّا شبهت نيست كه شيعه اصوليه، مرتبت هر يك از اين جماعت به اندازه گويد. گويند: على بهتر است از ابو بكر و حسن از عمر و حسين از عثمان و فاطمه از عايشه و خديجه از حفصه و صادق از ابوحنيفه و كاظم از شافعى و امامت ابو بكر و عمر اختيار خلق گويند و امامت على عليه السلام و اولادش نص دانند از فعل خدا، و عاقلان دانند كه اين نه دشمنى بو بكر و عمر است و نه دشنام و بد گفتن صحابه و تابعين و اگر بر خلاف‏اين حوالتى هست بر حشويه و غلات است، نه بر اصوليان.۳
اين سخن عبد الجليل، اگرچه مشروعيت‏زدايى از خلافت شورايى است، امّا نيز

1.همان، ص‏۱۱.

2.همان، ص‏۱۵ - ۱۶.

3.همان، ص‏۲۳۵ - ۲۳۶.

صفحه از 482