مدارس و محافل علمى و دينى و رجال شيعه در كتاب «نقض» - صفحه 159

16. دهستان؛ 17. بلاد مازندران؛ 18. بعضى از ديار طبرستان؛ 19. بخشى از قزوين و نواحى‏آن؛ 20. بخشى از خرقان؛ 21. مشاهد ائمّه؛ 22. كوفه؛ 23. كرخ و بغداد؛ 24. حلب؛ 25. حران؛ 26. بحرين؛ 27. حلّه. ۱

ب. وضعيت شهرهاى شيعه‏نشين ايران در قرن ششم هجرى‏

اقتدار و نفوذ تشيّع در سرزمين‏هاى اسلامى كه از دوره حكومت آل بويه در قرن چهارم هجرى گسترش يافته بود، در زمان غلبه تركان سلجوقى رو به كاهش نهاد و قدرت سياسى و فرهنگى در بيشتر بلاد اسلامى، در اختيار سلجوقيان اهل سنّت بود، چندان كه صاحب كتاب نقض از قول خواجه سنّى مى‏نويسد:
و همه مشرق و مغرب مشحون است به اصحاب شافعى و بو حنيفه و تيغ و قلم در دست ايشان است. ۲
امّا با همه تعصّب و فشارى كه در اين دوره، سلاجقه عليه شيعيان داشتند، ماهيت شيعىِ شهرهاى شيعه‏نشين چندان تغيير نكرد و در بسيارى شهرهاى ايران، فقط شيعيان زندگى مى‏كردند. چنان كه عبد الجليل در پاسخ عالم سنّى كه به منقبت‏خوانى مناقب‏خوانان شيعه در آن دوره خرده گرفته، به شيعه بودن تمام مردم برخى شهرها اشاره كرده است:
امّا جواب اين كلمات كه «مناقب براى فريفتن عوام و كودكان ديگر طوايف خوانند» دروغى ظاهر و بهتانى عظيم است و دليل بر اين، آن است كه اگر غرض اين بودى از خواندن مناقب، بايستى كه به قم و كاشان و آبه و بلاد مازندران و سبزوار و ديگر بُقاع كه الّا شيعه نباشند، نخواندندى. ۳
همچنين حضور و آزادى عمل شيعيان نيز، حتّى در شهرهايى مثل رى - كه متشكّل از فرقه‏هاى مختلف مذهبى بودند - ، كاهش نيافت. ياقوت حموى در

1.براى يافتن شهرها و مناطق، ر.ك: نقض، ص‏۱۱۰، ۲۷۶ - ۲۷۷، ۴۳۵، ۴۳۷، ۴۵۹، ۴۷۱ و ۵۸۶.

2.نقض، ص‏۲۰۲.

3.همان، ص‏۷۷.

صفحه از 184