16. دهستان؛ 17. بلاد مازندران؛ 18. بعضى از ديار طبرستان؛ 19. بخشى از قزوين و نواحىآن؛ 20. بخشى از خرقان؛ 21. مشاهد ائمّه؛ 22. كوفه؛ 23. كرخ و بغداد؛ 24. حلب؛ 25. حران؛ 26. بحرين؛ 27. حلّه. ۱
ب. وضعيت شهرهاى شيعهنشين ايران در قرن ششم هجرى
اقتدار و نفوذ تشيّع در سرزمينهاى اسلامى كه از دوره حكومت آل بويه در قرن چهارم هجرى گسترش يافته بود، در زمان غلبه تركان سلجوقى رو به كاهش نهاد و قدرت سياسى و فرهنگى در بيشتر بلاد اسلامى، در اختيار سلجوقيان اهل سنّت بود، چندان كه صاحب كتاب نقض از قول خواجه سنّى مىنويسد:
و همه مشرق و مغرب مشحون است به اصحاب شافعى و بو حنيفه و تيغ و قلم در دست ايشان است. ۲
امّا با همه تعصّب و فشارى كه در اين دوره، سلاجقه عليه شيعيان داشتند، ماهيت شيعىِ شهرهاى شيعهنشين چندان تغيير نكرد و در بسيارى شهرهاى ايران، فقط شيعيان زندگى مىكردند. چنان كه عبد الجليل در پاسخ عالم سنّى كه به منقبتخوانى مناقبخوانان شيعه در آن دوره خرده گرفته، به شيعه بودن تمام مردم برخى شهرها اشاره كرده است:
امّا جواب اين كلمات كه «مناقب براى فريفتن عوام و كودكان ديگر طوايف خوانند» دروغى ظاهر و بهتانى عظيم است و دليل بر اين، آن است كه اگر غرض اين بودى از خواندن مناقب، بايستى كه به قم و كاشان و آبه و بلاد مازندران و سبزوار و ديگر بُقاع كه الّا شيعه نباشند، نخواندندى. ۳
همچنين حضور و آزادى عمل شيعيان نيز، حتّى در شهرهايى مثل رى - كه متشكّل از فرقههاى مختلف مذهبى بودند - ، كاهش نيافت. ياقوت حموى در
1.براى يافتن شهرها و مناطق، ر.ك: نقض، ص۱۱۰، ۲۷۶ - ۲۷۷، ۴۳۵، ۴۳۷، ۴۵۹، ۴۷۱ و ۵۸۶.
2.نقض، ص۲۰۲.
3.همان، ص۷۷.