خويش به كار گرفته است». ۱
با وجود اين شايد بتوان با دقّتى سرشار از وسواس و خردهگيرى، به نكات و مواردى در متن كتاب رسيد كه ارزش ادبىكتاب را به گونهاى تنظيم كند كه يادآور سابقه نامطلوب «نثر علمى و مذهبى فارسىنويسان عصر صفوى» باشد. ۲
پاره مختصّات كتاب «نقض»
الف. ويژگىهاى زبانى
1. واژگان كهن فارسى
واژههاى كهن فارسى كه از بيش از اسلام و صدر دوره اسلامى در زبان ايران رواج داشت، با روندى روبه كاهش همچنان تا قرن ششم هم به چشم مىآيد. با اين كه نويسنده نقض در پى كاركردهاى زبانى نيست، امّا كاربرد اين واژگان كهن نشان مىدهد كه در زبان معيار قرن ششم هجرى، اين واژگان حضور داشتهاند و اكنون مشخّصه سبكى به شمار مىروند.
اين واژگان يا تلفّظ و گويش كهنه دارند، مانند خورآسان به جاى خراسان، يا حالت ابدال دارند مانند بيران به جاى ويران، ورده به جاى برده يا قلب هجا دارند سرخاب به جاى سهراب.
برخى واژگان كهن ديگر چنين است: اشنان؛ افروشه؛ اوستين؛ چفسيدن؛ تلاويدن؛ دوغبا؛ زفان: مكرر؛ گرماوه؛ كياك؛ كلارگر؛ كندوج؛ هزبر. ۳
2. تأثيرپذيرى زبان فارسى از نحو عربى
به دليل دانش و تخصّصى كه نويسنده در ادب عربى دارد و متون علمى و فقهى آن روزگار كه به زبان عربى نگاشته مىشدهاند، برخى ويژگىهاى نحو و صرف عربى در
1.از گذشته ادبى، ص ۱۶.
2.نقش بر آب، ص ۵۵۴.
3.ر.ك: نقض، ص ۳۹۸، ۷۴، ۲۱۷، ۶۷، ۳۳۶، ۳۲۱، ۲۵۴، ۵۶۹، ۴۳۷، ۳۶۸، ۵۸۲، ۲۷۷، ۳۴۶ و ۱۸۲.