مناظره و وحدت در كتاب «نقض» - صفحه 447

متعصّبان، او را فردى متمايل به اهل سنّت مى‏دانند؛ امّا شيخ آقا بزرگ تهرانى، به نقل از صاحب رياض العلماء بعضى از نوشته‏هاى كتاب نقض را از روى تقيّه مى‏داند. ۱
براى مثال در زمينه حق‏گرايىِ عبد الجليل، به اين گفته‏هاى وى بنگريد:
آنگه [خواجه سُنّى‏] گفته است: و زرارة بن اعين الرافضى گفته است كه از صادق عليه السلام پرسيدند تأويل اين آيت (فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أحَدٌ * وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أحَدٌ)۲اين در شأن كيست؟ گفت: در شأن بو بكر است كه بارى تعالى مى‏گويد: به قيامت، بو بكر را عذابى كنند كه هيچ خلق را آن عذاب نكنند؛ زيرا كه به نا حق، پاى بر منبر نهاد، به دليل آن كه در غار پايش را مار بزد. سيّد عليه السلام دعا كرد. حالى نيك شد و او را گفت: (چون) اين پاى بر جايى نهى كه تو را نباشد، به درد آيد. چون بر منبر نهاد، به درد آمد و از درد، به بانگ افتاد كه: اقيلونى اقيلونى و چنين خرافات‏ها و بهتان‏ها ايشان را فراوان است.
امّا جواب اين جمله، آن است كه: اين نقل بر اين وجه، در هيچ كتابى از كتب اصوليان شيعت، مسطور نيست و صادق عليه السلام از آن، بزرگوارتر است كه تفسير قرآن خطا گويد و از آن، عالم‏تر است كه سبب نزول هر آيت نداند. اكنون بداند كه اين آيت از سوره الفجر است كه بارى تعالى مى‏گويد، (كَلاّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتيمَ) و اين، نه صفت ابو بكر است كه او خدمت سر همه يتيمان كرده بود. آنگه گفت: (وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْكينِ) و اين نيز نه هم صفت بو بكر است كه معلوم است كه بذل مال كرد. آنگه گفت: (وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أكْلاً لَمّاً) و اين هم نه صفت بو بكر است كه او مقتصد و قانع بوده است در نفقه. آنگه گفت: (وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبّاً جَمّاً) واين هم نه صفت بو بكر است كه نه مذهب خواجه است كه از موروث و مكتسب او گليمى بماند. پس اين آيت، وعيد است در عقوبت آن جماعت كه اين صفات دارند. ۳

1.ر.ك: الذريعة إلى تصانيف الشيعة، ج ۲۴، ص ۲۸۵.

2.سوره فجر، آيه ۲۵ - ۲۶.

3.نقض، ص ۲۸۱.

صفحه از 456