پژوهشی در روایات «ألفِ باب» - صفحه 176

انبیاء است و الهام می‌داند، که به اولی عنوان علم نبوی و دومی را علم لدنی می‌خواند. ریشه تعلیم ربانی نفس مقدس و مستعدی است که حقایق دانش را دریافت می‌کند، ملاصدرا از جمله مصادیق پذیرش دانش توسط نفس قدسی را روایت الف باب ذکر می‌کند.۱ وی این وسعت و گشوده شدن علم را تنها از طریق الهام لدنی ممکن می‌شمرد.۲ از این رو با توجه به گزارش‌های دیگر این موضوع که به جزئیات بیشتری پرداخته‏اند، افزون بر اثبات وجود نیروی جسمانی و ذکاوتی فوق عادی (همچنان که روایات دعای حضرت رسول برای حافظه امیرالمومنین بر آن دلالت دارد)، بیان کننده شیوه انتقالی خاص و الهی در این مسأله است، زیرا از سوئی زمان این بهره گیری و دریافت کوتاه و از جهت دیگر آگاهی‌های انتقال یافته گستردگی وافری از دانش ها، بویژه دانش احکام و حلال و حرام را در بر داشته است.۳ ابن میثم بحرانی در تبیین این مسأله می‌نویسد: تعلیم، ایجاد علم نیست هر چند لازمه تعلیم ایجاد علم است، بنا بر این تعلیم آن حضرت از ناحیه پیامبر، منحصر به آگاهی آن حضرت بر صور جزئیّه نیست، بلکه آمادگی نفس آن حضرت بر دریافت امور کلی است. اگر اموری که امام علیه السلام از پیامبر دریافت می‏کرده است صرفا امور جزیی می‏بود نیازی نبود که پیغمبر صلی الله علیه وآله برایش دعا کند تا واقعیّت را درک کند. زیرا درک امور جزیی امری ساده و ممکن است حتی برای کسانی که مختصر فهمی داشته باشند امری ساده و ممکن است.۴ شریف مرتضی در پاسخ به چگونگی آگاهی ائمه علیهم السلام از تمام احکام و مسائل به این نکته توجه می‌دهد که نصوص، هر چند متناهی اند اما گاه امری متناهی دلالت بر احکام حوادثی نامتناهی می‌نماید و آنگاه به ذکر شواهدی بر این ادعا می‌پردازد و از جمله به روایت الف باب اشاره می‌نماید و اینگونه، استفاده حکم حوادث شرعی را ممکن می‌شمارد.۵
سخن دیگر، همسانی پذیرش روایت الف باب با صحت تمسک به قیاس است. این گونه برداشت باعث شده است علماء شیعه به تبیین مقصود ومنظور روایات الف باب مبادرت نمایند. شیخ مفید در این زمینه چهار اظهار نظر و تبیینی که از مراد این روایات بیان شده ذکر می‌نماید:
1. همان گونه که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله معلم و آموزنده ابواب به امیر المؤمنین بوده است، خود

1.. ر.ک مفاتیح الغیب ص۱۴۳-۱۴۶.

2.. همان ص۱۴۶.

3.. ر.ک جامع الشتات، ص۱۸۰و۱۸۱؛ امام شناسی ج۱۴، ص۲۷۰و۲۷۱.

4.. شرح نهج البلاغه، ج۱ ص۸۴.

5.. رسائل الشریف المرتضی، ج‏۱، ص۳۱۷.

صفحه از 179