در مقام جمعبندی باید گفت که اگرچه فراوانی و قوت اسناد روایات گروه دوم اطمینان به این دسته را بیشتر میکند، اما از طرفی نمیتوان از پذیرش دسته اول چشم پوشاند، و از طرف دیگر _ چنان که در بحث از چگونگی دلالت خواهد آمد _ تحلیل محتوایی این گروه، همسانی مفاد روایات آن با روایات دسته دوم را نشان میدهد.
چگونگی دلالت روایات
خانواده روایات الف باب مستلزم آن است که ظرف الف باب بودن با وجود قابلیتهای اعطایی و الهی همراه شود. همین مطلب است که معرفی اهل بیت علیهم السلام را به «خزان العلم»، «تراجمة لوحیه» و... تفسیر میکند. لذا این گونه علم آموزی را نباید امری طبیعی شمرد؛ هر چند در بیان این علوم از الفاظ و حروف و کلمات معمول نیز استفاده شود. امیرالمؤمنین علیه السلام ضمن برخورداری از مصاحبت طولانی با پیامبر صلی الله علیه وآله و دارا بودن وقت اختصاصی در یادگیری علوم آن حضرت، گوی سبقت در همه زمینهها را از دیگر اصحاب آن حضرت ربوده بوده است، اما بحث از علوم الف باب و انتقال آن، به عنوان نمایانگر زمان انتقالِ امر ولایت، ویژه بودن آن را نشان میدهد.
در تحلیل روایات الف باب و پذیرش مفهوم برای هر دسته از روایات، با توجه به تقسیمبندی روایات در دو گروه، دو احتمال مطرح است:
1) میراث منتقل شده در مجموعه روایات متفاوت است؛ چه آن که در دسته اول انتشار و بسط علوم الف باب از یک مجموعه منبعث شده است، ولی در گروه دوم گستردگی هم در ناحیه علوم منتقل شده و هم در ناحیه انتشار آن دیده میشود. این، نقطه آغازین تعدد تفاسیر محدثان از الف باب نیز شده است.
2) تفسیری که بیانگر تفاوت میان محتوای منتقل شده در دو دسته از روایات باشد، پذیرفتنی نیست و معلول نگاه کمّی به علوم منتقل شده است؛ در حالی که این علوم، رمزآلود و الهی بوده و مانند محتوای آن طریقه انتقالش نیز خارج از تصور بشری و ابتدایی است.
در ترجیح یکی از دو احتمال بر دیگری این گونه به نظر میرسد که عنوان انتخابی صفار برای احادیثی که اشاره به انتقال الف باب دارد، نشان از تأیید قول دوم است. ایشان اولین