معرفی شده است و خلیفه دوم نیز به «اقضانا علی» اعتراف نموده است.۱ این خود صغرای احاطه بر همه احکام الهی است.
ج) اختلاف اقوال در آخرین گفتار پیامبر نیز، در نهایت به این نتیجه میانجامد که آخرین کلام ایشان با علی علیه السلام گفت و گویی خصوصی بوده است.۲ نتیجه این روند به انضمام انکار شدید ابن حجر نسبت به روایت «الف باب»۳ ذهن حقیقتجو را به واقعیت این معارف رهنمون مینماید.
انگاره دیگر در این مسأله کلام فخر رازی در ذیل آیه 33و34 سوره آل عمران است. وی به ذکر گفتاری از حلیمی در کتاب منهاج میپردازد که معتقد است، نیرو و قوای انبیاء از سائر انسانها متفاوت است و قوا را به جسمانی و روحانی و هر یک را دارای گونههای متعددی معرفی میکند. وی قوای جسمانی را به مدرکه و محرکه و قوای مدرکه را به حواس ظاهری و حواس باطنی تقسیم میکند. و از جمله حواس باطنی نیروی ذکاء(استعداد و تیز هوشی) را نام میبرد، و با استناد و مصداق آوردن از گفتار امام علی علیه السلام در این زمینه که فرمود: «علمنی رسول اللّه صلی الله علیه وآله ألف باب من العلم و استنبطت من کل باب ألف باب» با استناد به قیاس اولویت مینویسد، آنگاه که حال ولی اینگونه است برای پیامبر چگونه خواهد بود و اینگونه وجود نیروی ذکاء مخصوص را برای انبیاء اثبات میکند.۴ فخر رازی پس از اشاره به کلام حلیمی مینویسد، آنچه این گفتار را تکمیل میکند آن است که نفس قدسی نبوی ماهیتی متفاوت از سایر نفوس دارد. وی از جمله کمال در ذکاوت و هوشمندی را از لوازم چنین نفسی میداند که قابلیتهای بلندی را حاصل مینماید. در تحلیل این گفتار اشاره به این نکته میشود که؛ اگر از این سخن چنین استفاده شود که وی پیرو گفتار حلیمی، دانش تعلیمی توسط پیامبر به امام علی علیه السلام را دانشی عادی نه الهی و ویژه معرفی میکند و تحقق آن را به جهت نیروی افزون در بخشی از قوای جسمانی میداند، این نگاه بیانگر سطحی نازل از این مسأله خواهد بود. علم به دو گونه کسبی و موهبتی تقسیم میشود، ملا صدرا با تقسیم علم به شرعی و عقلی و بیان اقسام گوناگون آن، به راه حصول علم میپردازد و تحصیل علم را به گونه تعلم و کسب و گونه تعلیم ربانی تقسیم، و تعلیم ربانی را شامل وحی که مخصوص
1.. ر.ک: المعجم الکبیر ۷، ص۳۵۷.
2.. ر.ک: طبقات ابن سعد،۲، ص۲۶۲، المستدرک علی الصحیحین، ۳، ص۱۳۸.
3.. فتح الباری، ۵، ص۲۷۰.
4.. تفسیر مفاتیح الغیب، ج۸، ص۲۰۰.