بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
اى اسم تو حادث شده از ذات قديممذكور در ابتداى قرآن كريم
خود را به نشانِ تو نماييم نشاناى آن كه تو اللهى و رحمان و رحيم
يا ۱ من دلع لسان الصباح بنطق تبلّجه
اى رقص كنان چو ذرّه بهرت خورشيدمهر تو ضيابخش دل اهل اميد
تاريك نشينان شب حرمان رالطفت به زبان صبح در داده نويد
وسرّح قطع الليل المُظْلِم ۲ بِغَياهِبِ تلجلُجِه
1.«اللهم» مطابق نيست با آن دو نسخه منقول از خط مبارك جناب مرتضوى ـ عليه الصلاة والسلام ـ . منه رحمه الله .
2.مراد از ارسال قطعه هاى «ليل مُظلم» ، فرستادن پاره هاى آن است به تاريكى . نيست شدن و زوال آن به عنوان تردّد و تدريج و در مقابل بيرون آوردن زبان صباح به گفتار روشنايى اش مناسبت دارد و پاره شب تار را به تاريكى هاى زبان گرفتن به حسب لغت از معنى «تلجلج» ظاهر است . منه رحمه الله