كرد . آن گاه گفت : قصد داشتم بنويسم سنن را . پس به خاطرم آ[ مد] كه قومى پيش از شما نوشتند كتاب ها و بر روى او در افتادند و كتاب الله را ترك كردند . من ، قسم به خدا ، با كتاب خدا چيزى را مخلوط نمى كنم . ۱
و اگر حال سنن و احكامْ چنين باشد ، البته اِعراض از تواريخ انساب و اعمار و وفات ، بيشتر خواهد بود ؛ وبالجمله ، در اوّل تصنيفى كه در اسلام شد ، خلاف است . شيخ جليل محمّد بن شهر آشوب ، در معالم العلماء ، از غزالى شافعى نقل كردند كه اوّل ، كتاب ابن جريح است در آثار ، و حروف التفاسير از مجاهد ، و عطاء در مكّه ، پس كتاب محمّد بن راشد صنعانى در يمن ، پس كتاب موطأ مالك در مدينه ؛ پس جامع سفيان ثورى . بعد فرمودند : بلكه اصح ، آن است كه اوّل ، كتاب امير المؤمنين عليه السلام است ، بعد سلمان ، پس ابوذر ، پس اصبغ بن نباته ، پس عبد الله بن ابى رافع ، پس صحيفه كامله . ۲
و ابن جريح مذكور ، عبد الملك بن عبد العزيز بصرى است كه در سال صد و پنجاه و پنج وفات كرد و در كشف الظنون ، از بعضى نقل كرد كه اوّل ، تصنيف سعيد بن ابى عروبه است كه در سنه صد و پنجاه و شش وفات كرد و بعضى گفتند : ربيع بن صبيح است كه در سال صد و شصت وفات كرد .
بعد ، سفيان بن عيينه و مالك بن انس در مدينه ، و عبد الله بن وهب در مصر ، و معمّر [بن راشد] و عبد الرزاق در يمن ، و سفيان ثورى و محمّد بن فضيل بن غزوان در كوفه ، و حمّاد بن سلمه و روح بن عباده در بصره ، و هُشيم ۳ در واسط ، و عبد الله بن مبارك در خراسان . ۴
1.جامع بيان العلم و أهله ، بيروت : بى نا ، ج۱ ، ص۶۴-۶۵ .
2.معالم العلماء ، ص۲ .
3.هُشَيْم بن بشير الواسطى . رك : تهذيب الكمال ، ج۳۰ ، ص۲۷۲ .
4.كشف الظنون ، ج۱ ، ص۳۴ .