است و ميان روز پيش از آن ؛ دويم احتمال اين كه غرّه شرعى كه معلّق بر رؤيت هلال است و بناى اهل شرع در حساب ايّام و تشخيص حوادث بر آن است ، با غرّه حسابى تخلّف كند و به اين جهت ، احتمال مى رود كه غرّه ، روز بعد باشد و از هر عددى كه ماند ، روزى بكاهد و با ملاحظه اين دو احتمال ، غرّه از آن روز معلوم شده ، به قاعده اى كه گذشته و از روز قبل از آن و از روز بعد از آن ، هرگز نگذرد و ما به جهت امتحان و توضيح ، دو مثالْ ذكر مى كنيم:
اوّل غرّه ربيع الأول امسال كه سنه هزار و دويست و نود و نه باشد ، روز شنبه بود . خواستيم غرّه ربيع الاول سنه هزار و هشتاد و هشت را بدانيم كه چه روز بود. پس مى گوييم ميان اين دو غرّه ، دويست و يازده سال است و چون در هر دويست و ده سال ، ايّام اوائل شهور به يكديگر منطبق مى شود ، چنانچه اهل حساب ذكر كردند ، پس دويست و ده كه دوره مى شود ، ساقط و اين به جهت سهولت حساب است ، و اگر بخواهند حساب كنند ، فرقى نكند. پس باقى مى ماند يك سال ، چون بى كبيسه بود بعد از طرح هفت هفت ، چهار روز مى ماند. پس بايد غرّه ربيع سنه مذكوره ، مقدّم باشد بر شنبه به چهار روز. پس بايد روز سه شنبه باشد. چون مراجعه كرديم ، چنين بود ، چنانچه علامه مجلسى در سماء عالم بحار ، در فايده پنجم از باب چهاردهم تصريح فرمودند كه در آن سال ، غرّه مطابق حساب و رؤيت ، بدون اشتباه ، سه شنبه بود ۱ .
مثال دويم ،خواستيم بدانيم غرّه ذى قعده سنه هفتصد و شصت و يك كه در پنجم آن ، ابن هشام حنبلى نحوى ، صاحب كتاب مغنى فوت شد ، چه روز بود از ذى قعده گذشته امسال كه در سنه هزار و دويست و نود و هشت بود ، تا ذى قعده مذكوره پانصد و سى و هفت سال است ، چهار صد و بيست كه دو دوره است ،
1.بحار الأنوار ، ج۵۸ ، ص۳۸۱ .