عيون الاخبار في مناقب الاخيار(منتخب) - صفحه 220

مصنّف در دست است كه به قلم ابن جوزى (م597ق) و با عباراتى متفاوت از عبارات عبدالغافر فارسى و ابو سعد سمعانى و شامل نكته هايى افزون بر آنهاست . بدين ترتيب ، مى توان حدس زد كه منشأ اين گزارش ابن جوزى ، روايت عبدالغافر و سمعانى نبوده است . افزوده هاى ابن جوزى ، اينهاست :
ذوالكنيتين : اَبوالمعالى و اَبوالحسن . . .
به سال 405 در بغداد به دنيا آمد و در بغداد ، رشد يافت . . .
قاضى شهر [سمرقند] ، بر او حسادت ورزيد و نزد خاقان ماوراء النهر گفت كه او بُستانى دارد كه پادشاهان ، مانندش را ندارند . . .
يكى از وكلايش حكايت كرد كه : خود را [در دوره زندانى بودنش ]به او رساندم و گفتم : «آنها دارايى تو را بدون اذن تو ، تصرّف خواهند كرد . پس آنچه را مى خواهند ، به ايشان بده و خودت را خلاصى بخش» . گفت : «چنين نخواهم كرد . تازه زندان و گرسنگى براى من ، شيرين شده است . مدّت ها بود كه با خود مى انديشيدم هر كه از اهل بيت رسول خدا باشد ، ناگزير بايد به مصيبتى گرفتار آيد ؛ امّا من در نعمت و قدرتْ روزگار گذرانده ام . . .» . . .
جسدش را شبانه از قلعه [ى سمرقند] ۱ خارج كردند و پسرش ، همين كه مطّلع شد ، آن را به جاى ديگرى ۲ بُرد و دفن كرد كه

1.سمرقند ، در اين روزگار ، قلعه حكومتى (ارگ) داشته است (ر .ك : بُلدان الخلافة الشرقية ، ص۶۵ ذيل «سمرقند») .

2.ظاهراً مقصود از «جاى ديگر» ، همان مقبره «جاكرديزه» باشد كه در پانوشت گفتار ابن الفُوَطى ? ياد خواهيم كرد .

صفحه از 261