پژوهشي درحديث «قَتيلُ العَبْرَة» - صفحه 43

تطبيق بر موارد، به منزله مكمّل آن عمل مى كند. از اين رو، تمامى ، يا لا اقلّ عمده ، احاديثى كه براى تأييد وجه دوم مى توان بدان ها تمسّك جست، مؤيّد وجه اوّل نيز محسوب مى شوند؛ ولى عكس اين سخن صحيح نيست.
و اينك آن قراين:
يك . قرينه ابلغيت يا حمل بر وجه برتر ۱ : رقّت انگيز بودن طبيعت مظلوميت هاى سيّد مظلومان عليه السلام ـ كه مفاد نظريّه دوم است ـ جاى انكار ندارد؛ ليكن جنبه طبيعى اين حادثه عاطفه برانگيز، تنها تأثيرى طبيعى و عمومى دارد؛ آنچه گفتنى تر و شايان توجّه بيشتر است، جنبه ارادى آن است كه انسان ها را به واكنشى ارادى واداشته، به مسؤوليت هاى سازنده اش متوجّه مى سازد.
احاديث مشتمل بر توصيه و تأكيد بر اشك و گريه و حتّى تباكى بر آن شهيد پاكى و حقيقت، نيز مؤيّد همين نگاه است.
دو . قرينه تناسب ويژگى هاى مضاف و مضاف اليه: گرچه هر گونه پيوندى ميان مضاف و مضاف اليه، مى تواند اضافه يك مفهوم به ديگرى را موجَّه نمايد؛ ليكن با عنايت به گوناگونى اضافه ها ۲ ، قوى ترين قرينه در تعيين گونه مقصود متكلّم از اضافه، ويژگى هاى پيوندى ميان مضاف و مضاف اليه است. چون گريه و اشك ريختن، هم عملى طبيعى و هم ارادى ۳ است، اين تناسب پيوندى در اضافه «قتيل» به «العبرة» مى طلبد كه اشك و گريه در قتل آن حضرت عليه السلام به طور كامل ، يعنى هر دو صورت طبيعى، ارادى ، ديده شود؛ در نتيجه معناى حديث چنين مى شود: انتخاب راه عاطفه برانگيز شهادتم، با اقتضاى قوى آن، براى جذب عواطف و وجدان ها و جارى ساختن اشك ها است. پس مؤمنان چون به حكايت قتل من برمى خورند، بر من اشك بريزند و وجدان و عواطف خويش را متوجّه من و مرامم گردانند.
سه . قرينيت مفاد برخى روايات: از جمله احاديث: 2، 3، 5 و 7 كه جمله «قتيل العبْرة» را به عبارات ذيل تذييل نمودند: «لا يذكرنى مؤمن إلّا استعبر»؛ يا «... إلّا بكى» و يا «لا اُذكر عند مؤمن إلّا بكى واعتبر لبكائى» و يا «لا يذكره مؤمن إلّا بكى».
زيرا اين ذيل ها جملات مستأنفه و به منزله مفسّر و پاسخ از سؤال مقدّر در باره جمله

1.گرچه مدرك اين قاعده، يعنى احاديثى چون حديث منقول از رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم (القرآن ذلول، ذو وجوه، فاحملوه على أحسن الوجوه (سنن الدار قطنى، ج۴، ص۸۲؛ عوالى اللآلى ، ج۱، ص۱۱۲، ح۳۴۰)، ناظر به قرآن است؛ ليكن اين جهت از صفات مشترك بين قرآن و احاديث اهل بيت عليهم السلام است؛ چنان كه در حديث از آنان آمده است: أعربوا حديثنا؛ فإنّا قوم فصحاء (الكافى، ج۱، ص۵۲، ح۱۳ )؛ ر. ك: أسباب اختلاف الحديث، ص۱۲۴ و ۱۵۸ و ۶۰۵.

2.پيوند غالب اضافه ها به ترتيب، از نوع لاميه (تعليليه) و ظرفيه و احيانا بيانيه هستند. و در اين حديث كه مضاف اليه نه ظرف مضاف است و نه عين آن و بيان از آن، لاميه خواهد بود؛ در اضافه لاميه نيز اين كه پيوند ميان آن دو صرف ملابست باشد، كم استعمال و خلاف ظاهر است.

3.اگر عوامل عاطفى لازمش تماما فراهم باشد، به طور قهرى پيدا خواهد شد و اگر اين عوامل فراهم نباشد، يا دچار كاستى باشد، بسا انسان بتواند با تمركز فكرى عاطفى لازم و مانند آن اسباب اشك و گريه را فراهم سازد.

صفحه از 48