و«ظفرات» ، جمع ظفره است وظفره ، عبارت است از : نفس دردناك كشيدن ۱ ، و بر اين تقدير ، اجراء ظاهر نيست و محتاج به تكلّف است ؛ يعنى : روان كن ـ خدايا ـ از سبب مخافت و ترسناكى كه مراست از تو [ از ] گوشه هاى چشم من قطرات اشك را !
۰.وَأدِّبِ اللّهُمَّ نَزْقَ الخُرْقِ مِنّي بأَزِمَّةِ القُنُوعِ .
۰.تأديب : به اصلاح آوردن است و «نَزْق» به سكون زاء ، خفّت مزاج و سبك بارى و «خُرقْ» بضم فاء و سكون راء ، بدخويى است و «أزمّه» جمع زمام است و زمام ، مهار شتر است و «قنوع» ، قناع است ؛ يعنى : به صلاح آور ـ خدايا ـ سبك بارى و بدخويى كه مراست ، به مهار قناعت! تشبيه قناعت به زمام شتر تشبيه بالكنايه است و زمام ، رشح التشبيه .
۰.إلهي ، إن لَم تَبْتَدئْني الرَّحْمَةُ مِنْكَ بحُسْنِ التَّوفيقِ .
۰.يعنى : اگر سبقت آن رحمت از تو به توفيق نيكوكارى [ نبود ] . مراد آن است كه در هر كارى از كارها ، اگر حُسن توفيق تو پيشى نمى گرفت .
۰.فَمَن السّالِكُ بي إلَيْكَ في واضِح الطّريق ؟
۰.«سالك» ، رونده است و به باء ، تعديه يافته و«اَضحّ» ۲ ، مبالغه واضحيّت است ، و «طريق» راه ؛ يعنى : پس كه باشد برنده مرا به سوى شناختن تو و روشن ترين راهى ؟
۰.وإنْ أسْلَمَتْني أناتُكَ لِقائِدِ الأمَلِ والمُنى .
۰.اسلام به معنى سپردن آمده است و «اَنات» ، به معنى حلم و سكون و تأنّى است و «قائد» كَشنده و «اَمَل» ، اميد و «مُنى» ، جمع منيه و منيه ، آرزو و«اَسْلَمَتْنى» ، صيغه واحده است و فاعل «أناتك» واقع شده ، و در بعضى نسخه «اَسلمتَ» واقع شده كه
1.اين معنا براى «زفره» نقل شده ؛ ولى براى «ظفره» نقل نشده است و ظاهر امر ، حاكى از اشتباه در كتابت است .
2.ظاهر آن است كه شارح ، كلمه «واضح» را «اَوضح» انگاشته كه اسم تفضيل (نه مبالغه) از وضوح است و اوضح را معنا كرده ؛ اگرچه در نسخه ، ظاهرا اضحّ كتابت شده كه قبل از آن واو عاطفه است .!