ارزيابي اسناد « الكافي » از منظر علّامه مجلسي در« مرآة العقول » - صفحه 167

متون اين اثر ارزشمند نيست . از اين رو ، مجال بحث و پژوهش و ارزيابى اسناد و متون آن نيز همچون ديگر جوامع و منابع حديثى ، براى محدّثان و محقّقان همچنان فراهم است.
بحث از ميزان اعتبار روايات الكافى و ديگر جوامع متقدم حديثى شيعه از جمله بحث هاى جنجال برانگيز عصر رواج اخباريگرى در شيعه بوده است. اخباريان با اعتقاد به صحيح و قطعى الصدور بودن روايات كتب اربعه بر تقسيم دوگانه حديث به صحيح و غير صحيح تأكيد كرده و تقسيم چهارگانه صحيح، حسن، موثق و ضعيف متأخّران را نادرست مى دانستند.
محدث نورى نيز بر همين اساس در باره روايات كتاب الكافى مى نويسد:
هركس به ديده انصاف در اين كتاب و رواياتش بنگرد خود را از بررسى حال تك تك راويان اسناد روايات آن بينياز مى بيند و نسبت به صدور و ثبوت آن روايات برايش اطمينان حاصل مى شود و اطمينان مى يابد كه آن روايات به معنايى كه در نزد قدما متداول و معروف بوده صحيح اند. ۱
صحيح نزد قدما به حديثى اطلاق مى شد كه نسبت به صدور آن از معصوم عليه السلام اطمينان حاصل شود، خواه منشأ اين اطمينان وثاقت راوى باشد يا قراين ۲ ديگر. ۳ ولى صحيح نزد متأخّران كه از زمان سيد بن طاووس (م673 ق) به بعد مطرح شد، اصطلاحا حديثى است كه «سند آن به معصوم متصل باشد و راويان در همه طبقات امامى و عادل باشند». ۴ همان گونه كه مشاهده مى شود تقسيم متأخّران صرفا بر مبناى ويژگى هاى سندى روايات يعنى اتصال و انقطاع سند و ويژگى هاى راويان موجود در آن است و توجهى به قراين ندارد. در نتيجه از آنجا كه صحيح قدمايى اعم از صحيح متأخّران است بسيارى از رواياتى كه نزد قدما صحيح بوده نزد متأخّران كه صرفا صحت سندى را ملاك ارزيابى خود قرار داده اند ممكن است ضعيف به شمار آيد. از همين روست كه اگر تعبير «بالآثار الصحيحة عن الصادقين عليهم السلام » ۵
مرحوم كلينى در مقدمه الكافى را شهادت وى بر صحت همه روايات كتابش نيز بدانيم اين شهادت با وجود روايات مرسل و راويان مجهول و ضعيف در اسناد كتاب منافاتى ندارد، زيرا كلينى طبق اصطلاح زمان خويش و به دليل وجود قراينى چنين رواياتى را صحيح دانسته است. به عبارت ديگر چنانچه عبارت مرحوم كلينى را حاكى از شهادت بر صحت روايات كتاب

1.خاتمة مستدرك الوسائل، ج۳، ص۴۶۳.

2.برخى از اين قراين ، عبارت بودند از: وجود حديث در بسيارى از اصول چهارصدگانه حديثى؛ تكرار آن در يك يا چند اصل ، با طرق مختلف؛ وجود حديث در اصلى متعلّق به يكى از اصحاب اجماع مثل: زراره، محمّد بن مسلم، صفوان و...؛ وجود حديث در كتب عرضه شده بر امام عليه السلام كه مورد تأييد حضرت نيز واقع شده است ، مانند: كتاب يونس بن عبد الرحمان و كتاب فضل بن شاذان كه بر امام عسكرى عليه السلام عرضه و تأييد شدند؛ وجود حديث در كتب مشهور و مورد اعتماد. ر.ك: مشرق الشمسين، ص ۲۶۹ ؛ خاتمة مستدرك الوسائل، ج ۳، ص ۴۸۱ ـ ۴۸۲ .

3.خاتمة مستدرك الوسائل، ج ۳، ص ۴۸۲ (به نقل از تعليق وحيد بهبهانى بر منهج المقال، ص ۶) .

4.الرعاية لحال البداية فى علم الدراية، ص ۶۶.

5.الكافى ، ج۱، ص۹.

صفحه از 191