شماره گذارى احاديث الكافى ، بخش اوّل ، مد نظر بوده ، در دسته بندى حديث ، عبارت «حسن أو موثّق» ، ملاكْ قرار گرفته است.
9 . روايات مضمر، ۱ به دليل احتمال انتساب حديث به غير معصوم، جزو احاديث ضعيف شمرده شده اند، مانند: «صحيح مضمر و آخره مرسل» يا «مرفوع مضمر و المرفوع إليه غير معلوم» ، مگر آن كه انتساب حديث به معصوم را تعيين يا استظهار كرده باشد ، مانند: «حسن كالصحيح لكنّه مضمر و الظاهر أن الضمير فى قال راجع إلى الصادق عليه السلام » كه جزو كالصحيح دسته بندى شده است.
10 . روايات منقطع ۲ (كه گاه مقطوع نيز ناميده شده) و روايات موقوف، ۳ جزو ضعيف شمرده شده اند، مانند اين مورد : (الحديث الرابع): «حسن مقطوع» . ۴
11 . چنانچه علّامه ، براى سندى ، دو احتمال را مطرح كرده و يكى را استظهار نموده ، احتمال استظهار شده ، ملاك دسته بندى قرار گرفته است؛ مثلاً : «مجهول باشتراك أحمد و الظاهر أنّه ابن اليسع الثقة فهو صحيح» ، جزو احاديث صحيح شمرده شده است ؛ همين طور «مجهول بمحمّد بن جعفر و فى بعض النسخ مكانه محمّد بن يحيى فالخبر صحيح و الأوّل اظهر» جزو احاديث ضعيف، «ضعيف على الأشهر موثّق على الأظهر» جزو احاديث موثّق، «صحيح على الظاهر و يحتمل الجهالة للاشتباه فى الكناسى» جزو احاديث صحيح، «مجهول بمحمّد بن جعفر و فى بعض النسخ مكانه محمّد بن يحيى فالخبر صحيح و الأوّل اظهر لكثرة رواية محمّد بن جعفر عن محمّد بن عبد الحميد» جزو احاديث ضعيف، «مجهول على المشهور حسن على الظاهر» جزو احاديث حسن، «مجهول لاشتراك عمر و الظاهر صحّته» جزو احاديث صحيح و «حسن أو موثّق إلّا انّ الظاهر انّ فيه إرسالاً» جزو احاديث ضعيفْ شمرده شده است.
12 . از همين قبيل است تعابيرى كه با «بل» اِضراب، وجه دوم ، ترجيح داده شده ، مانند: «حسن كالصحيح بل صحيح عندى فإنّ عبدالعظيم أجلّ من أن يحتاج إلى التوثيق» يا «مجهول، بل صحيح إذ الظاهر أنّ محمّد بن الفضيل هو محمّد بن القاسم بن الفضيل» كه صحيح شمرده شده اند. همچنان كه عبارات «حسن كالصحيح بل أعلى من الصحيح» و «حسن كالصحيح بل أقوى منه» نيز صحيح شمرده شده اند .
امّا اگر احتمال دوم ، تقويت نشده باشد ، احتمال اوّل ، ملاك تقسيم قرار گرفته است ، مانند:
1.مضمر حديثى است كه در پايان سند، نام معصوم نيامده بلكه به جاى آن از ضمير غايب استفاده شده است؛ مثلاً پايان سند تعابيرى همچون سألته، سمعته يقول، عنه و ... به كار رفته باشد. ر.ك: مقباس الهداية، ج۱، ص۳۳۲ و ۳۳۳.
2.منقطع حديثى است كه سند آن تا معصوم عليه السلام متصل نباشد و فرقى نمى كند كه اين انقطاع از ابتدا يا وسط يا انتهاى سند باشد و راويى كه از سند افتاده است يك نفر باشد يا بيشتر (ر.ك: وصول الاخيار الى اصول الاخبار، موجود در رسائل فى دراية الحديث، ج۱، ص۴۰۷).
3.موقوف، سخن يا عملى است كه از صحابه يا اصحاب ائمه عليهم السلام نقل شده باشد (همان، ص۴۰۶).
4.مرآة العقول ، ج ۱۳ ، ص ۱۸۲ .