تحليلي درباره احاديث غيبت در كتاب الغيبة نعماني - صفحه 207

چه گونه است كه خروج نمى كنى؟ حضرت فرمودند: يا عبداللّه بن عطاء، همانا گوش هايت را فرش سخنان احمقان كرده اى. بله، به خدا قسم من صاحب شما نيستم. گفتم: پس صاحب ما كيست؟ حضرت فرمودند: نگاه كنيد و ببينيد چه كسى ولادتش از مردم پنهان مى ماند، همان صاحب شماست.
نعمانى پس از نقل اين حديث از محمد بن همام، 1 با سندى ديگر 2 آن را از كلينى نقل مى كند.
شيخ صدوق اين حديث را با دو سند مختلف ديگر، 3 و ابوالصلاح حلبى (م 447 ق) نيز بدون ذكر سند، آن را از عبداللّه بن عطاء مكى روايت كرده است. 4
نعمانى حديث ديگرى شبيه به همين مضمون، اما با اضافاتى ديگر را از عبداللّه بن عطاء نقل مى كند. 5
ب. ايوب بن نوح گويد به امام رضا عليه السلام عرض كردم:
همانا ما اميدواريم كه صاحب اين امر باشيد و خداوند آن را بدون جنگ و خونريزى به سوى شما سوق دهد؛ چرا كه با شما بيعت شده و دراهم به اسم شما ضرب گرديده است. حضرت فرمودند:
كسى از ما نيست كه با او نامه نگارى شود و با انگشتان به او اشاره گردد و مسائل از او پرسيده شود و اموال به سوى او حمل گردد، مگر آن كه كشته شود يا بميرد، تا اين كه خداوند براى اين امر پسرى را مبعوث مى سازد كه ولادت و رشد و نموّش مخفى، اما نَسَبش پنهان نيست.

نعمانى اين حديث را از كلينى نقل مى كند، 6 اما متن او با متن موجود در الكافى اندكى تفاوت مى كند.
ابوالصلاح حلبى نيز اين حديث را مشابه با متن موجود در الكافى، بدون سند از ايوب بن نوح آورده است. 7
ج. در حديث ديگرى نيز امام باقر عليه السلام تصريح مى كنند كه صاحب اين امر همان كسى است كه ولادتش پنهان است. 8
د. ابوحمزه ثمالى گويد: بر امام صادق عليه السلام وارد شدم و گفتم:
شما صاحب اين امر هستيد؟ فرمودند: خير. گفتم: پس فرزندت است؟ فرمودند: خير. گفتم: پس فرزند فرزندت است؟ فرمودند: خير. گفتم: پس فرزند فرزند فرزندت است؟ فرمودند: خير. گفتم:

1.الغيبة، ص۱۶۷، ح۷.

2.همان، ص۱۶۸، ح۷؛ و الكافى، ج۱، ص۳۴۲، ح۲۶.

3.كمال الدين، ج۱، ص۳۲۵، ح۲.

4.تقريب المعارف، ص۱۹۱.

5.الغيبة، ص۱۶۸، ح۸.

6.همان، ص۱۶۸، ح۹؛ الكافى، ج۱، ص۳۴۱، ح۲۵.

7.تقريب المعارف، ص۱۹۰.

8.الغيبة، ص۱۶۹، ح۱۰.

صفحه از 218