اسناد در روايات اسلامي - صفحه 247

باور خود كه هر شخص را در سلسله سند، منبعى مستقل مى شمارد، مى گويد:
ما نمى توانيم بگوييم، در چه زمان و در چه مراحلى يكى از آنان، تغييراتى احتمالى در حديث ايجاد كرده يا مطلبى نو بر آن افزوده است. ۱
در ادامه مقاله حاضر به وقوع چنين تغييراتى در حديث اشاره خواهم كرد. ميور هشدار مى دهد كه بخش اعظم متن هر حديث جعلى است، اما در اين باب بحثى نمى كند كه هر حديث چگونه صاحب سند شده است؟
گلدتسهير در دو كتاب ظاهريه و مطالعات اسلامىاش و نيز در مقالاتى بسيار، نكات ارزشمندى براى درك چگونگى تحول حديث ارائه مى كند. او نشان داده چه طور افراد مختلف به وضع احاديث پرداختند و چگونه محيط ها و بوم هاى گوناگون، مجاميع حديثى ويژه خود داشتند؛ براى نمونه، بد نيست به يك موضوع مرتبط با بحثمان اشاره كنم. گلدتسهير به تفصيل از المُؤطّأ مالك (نوشته شده در قرن دوم هجرى) سخن مى گويد. ۲ گرچه المُؤطّأ را نمى توان مجموعه اى حديثى، به معناى رايج از اين كلمه دانست، اما براى تأييد و تحكيم آراى فقهى، در اين كتاب از احاديث استفاده مى شود. گلدتسهير به اين واقعيت توجه مى دهد كه مالك فاقد نظامى ثابت و دقيق در رويكرد به اِسناد است و غالبا، احكام فقهى را بر احاديثى بنا مى نهد كه با سندى كوتاه به صحابه مى رسند، و اين سندها خود عيب هاى ديگرى هم دارند.
كايتانى در تاريخ اسلام ۳ خود معتقد است كه شكل گيرى اِسناد، متأخرتر از شكل گيرى احاديث است و همزمان با آن نيست. او مى گويد اِسناد نتيجه نيازهاى تمدن جديدى بود كه از فتوحات مسلمين نشأت گرفته بود و ظاهر علمى متشخص آن از زندگى فرهيختگان در شهرهاى خارج از جزيرة العرب برآمده بود. به نظر وى، انديشه اِسناد يكسره از طبيعت بدوى عرب بيگانه است. او ظاهرا همه عرب ها را باديه نشينانى بى خبر و بى قانون مى انگارد. اين امر، به كلى توجيه ناپذير است؛ چنان كه لامنس مى گويد:
اگر به سير تحول و كمال در زبان اعراب جاهلى توجه كنيم، ديگر نمى توان آنها را از جمله ملت هاى بدوى به شمار آورد. ۴
بنابراين، آسان نيست شهرنشينانى را كه با جهان خارج روابط تجارى دارند، بدوى بناميم.
كايتانى در تبيين ديدگاه خود مى گويد: عروة بن زبير (م 94 ق) يعنى كسى كه به گفته طبرى، نخستين جامع روشمند احاديث بوده، از هيچ سندى بهره نبرده و جز قرآن هيچ منبعى ارائه نكرده است. بر اين اساس، وى معتقد است: در زمان عبدالملك (حدود 70 تا 80 هجرى)، يعنى بيش از

1.p. xlvi.

2.Muh. Stud., ii, pp. ۲۱۳ ff.

3.Paragraphs ۹ ff.

4.LIslam, Croyances et Institutions (Beyrouth, ۱۹۲۶), p. ۱۲.

صفحه از 255