دوازده امام، در منابع اهل سنّت(1) - صفحه 87

بر آنيم تا تعدادى از اين اظهار نظرهاى چاره انديشانه را ذكر نموده و سپس به ارزيابى آن بپردازيم.

اظهارات چاره انديشانه دانشمندان اهل سنت درباره اين احاديث

در بررسىِ نظرات دانشمندان اهل سنت نيز بنا بر اختصار است، و تنها به ذكر چند نمونه از اين اظهار نظرها اكتفا مى كنيم. پس به گذشته باز مى گرديم و بحث را از عصر صحابه آغاز مى كنيم.

1 . عبداللّه بن عمر

از عبدالله بن عمر نقل شده كه روزى درباره خلافت اسلامى سخن مى گفت، او در همين رابطه به بحث خلفاى دوازده گانه بعد از رسول خدا پرداخت كه چنانكه در روايت آمده، همگىِ آنان از قريش اند.
وى سپس خلفاى دوازده گانه رسول گرامى اسلام را به اين ترتيب نام مى برد:
 1 . ابوبكر؛
2 . عمر؛
3 . عثمان؛
4 . معاويه؛
5 . يزيد؛
6 . سفاح؛
7 . منصور؛
8 . جابر؛
9 . امين؛
10 . سلام؛
11 . مهدى؛
12 . اميرالعصب؛ ۱
 و مى افزايد كه همه آنها صالح اند و نظيرشان يافت نمى شود!
در صورت حديث عبداللّه عمر، نكاتى قابل ذكر است:
الف . نخست اينكه ايشان، معاويه و يزيد و منصور را ازجانشينان پيغمبر دانسته، امّا از اميرالمؤمنين على(ع)، پسر عم، داماد و برادر رسول خدا(ص) سخنى به ميان نياورده است، در حالى كه تمام امت اسلامى، آن حضرت را خليفه و جانشين پيامبر مى دانند. شيعيان آن حضرت را خليفه بلا فصل پيامبر مى دانند واهل سنت نيز ايشان را ـ گرچه در مراتب بعد ـ جانشين پيامبر مى دانند امّا گويا عبدالله عمر از اجتماع امت اسلامى

1.تاريخ الخلفاء، ص۲۱۰

صفحه از 117