غربت و اغتراب - صفحه 29

در اين غربت، معروف به منکر بدل شده و منکر در لباس معروف جلوه‌گري مي‌کند. در اين هنگام است که درستکاران به غريبان تغيير حال پيدا مي‌کنند و کسي که دينش را نگه مي‌دارد، مانند کسي است که آتش در دست گرفته است.
از رسول خداوند( دربارة غربت اول اسلام روايت است که مي‌فرمود:
ان الزمان و السماوات قد استدارا کهيئة يوم خلق الله السماوات و الارض؛ 1زمان و آسمان‌ها مي‌چرخد، مانند هيئت آن در روزي که خدا آسمان‌ها و زمين را خلق کرد.
مسلمانان در غربت کاملي زندگي مي‌کردند تا آن‌که اسلام انتشار يافت و مفاهيم آن در جامعه رسوخ پيدا کرد و غربت به انس و الفت مبدل شد و با جايگاه اجتماعي که ارزش‌ها و تصورات و افکار اسلامي در بعضي حدود در آن شکل گرفته، مطابقت يافت.
در اين حال، قاضي بر اساس قرآن حکم مي‌کرد و بانگ اذان از مساجد براي برپايي نماز به گوش مي‌رسيد و حجاب عادتي همه‌گير شد؛ به گونه‌اي که کسي آن را زشت نمي‌شمرد و در يک کلمه، اسلام به شکلي کامل لباس واقعيت به تن پوشيد و اين واقعيت را فرد مسلمان از اعماق وجودش احساس مي‌کرد و بدين صورت، دوران غربت به پايان رسيد.
سپس اسلام از صحنه کنار زده شد و کنار زدگي شدّت يافت تا اين‌که ما در شهرهايمان غريب شديم؛ در نماز، فرهنگ، اخلاق، مصطلحات، عادات، واژه‌ها و خواسته‌هايمان غريب شديم.
ما در آنچه از سخن پيامبر اسلام( روايت شده، اشاره‌اي به اين انقلاب فکري، فرهنگي و تمدني در دوران اخير و اين رويکرد وارونه براي اسلام مي‌يابيم. در اينجا برخي از اين روايات را براي شما نقل مي‌کنيم:
عن رسول‌الله(: يأتي علي الناس زمان وجوههم وجوه الآدميين و قلوبهم قلوب الشياطين کأمثال الذئاب الضواري سفاکون للدماء، لا يتناهون عن منکر فعلوه، و إن تابعتهم ارتابوک، و إن حدثتهم کذبوک، و إن تواريت عنهم اغتابوک، السنة فيهم بدعة، و البدعة فيهم سنّة، و الحليم بينهم غادر، و الغادر بينهم حليم، و المؤمن فيما بينهم مستضعف، و الفاسق فيما بينهم مشرّف... فعند ذلک يحرمهم الله قطر السماء في أوانه، و ينزله في غير أوانه، و يسلط عليهم شرارهم، فيسومونهم سوء العذاب، يذبحون أبناءهم و يستحيون نساءهم، فيدعو خيارهم فلا يستجاب لهم؛ 2زماني براي مردم فرا مي‌رسد که صورت‌هاشان به شکل آدمي است و قلب‌هايشان شيطاني؛ همچون گرگ‌هاي درنده خون يکديگر را مي‌ريزند و يکديگر را از کارهاي زشتي که مرتکب مي‌شوند، باز نمي‌دارند. اگر از آنان پيروي کني، تو را متهم مي‌سازند و اگر با آنان سخن گويي،

1.السيرة الحلبية، ج۳، ص۲۵۶.

2.بحارالأنوار، ج۲۲، ص۴۵۳؛ جامع‌الاخبار، ص۱۲۹ـ۱۳۰.

صفحه از 41