غربت و اغتراب - صفحه 38

ان رسول‌الله( صلّي بالناس الصبح ذات يوم فنظر الي شاب في المسجد و هو يخفق و يهوي برأسه، مصفراً لونه، قد نحف جسمه و غارت عيناه في رأسه، فقال له رسول‌الله(: کيف اصبحت يا فلان؟ قال: اصبحت يا رسول‌الله! موقناً. فتعجب رسول‌الله( من قوله، و قال: إن لکل يقين حقيقة (علامة) فما حقيقة يقينک؟ قال: ان يقيني يا رسول‌الله! هو الذي أحزنني و أسهر ليلي و أظمأ هواجري، فعرفت نفسي عن الدنيا و ما فيها؛۱ روزي رسول خدا( نماز صبح را با مردم گزارد؛ جواني را در مسجد ديد که خود را تکان مي‌داد و سرش را [بالا و] پايين مي‌آورد و رنگش زرد بود؛ جسمش لاغر شده بود و چشمانش در سرش فرو رفته بود. رسول خدا( به او گفت: اي فلاني، چگونه شب را به صبح رساندي؟ عرض کرد: اي رسول خدا، با يقين صبح کردم. رسول خدا از سخنش در شگفت شد و فرمود: هر يقيني حقيقتي (علامتي) دارد، حقيقت يقين تو چيست؟ عرض کرد: يقين من آن است که مرا غمگين ساخت تا حدي که شبم را بي‌خواب نمود و نيم روزم را تشنه کرد، خود را از دنيا و آنچه در آن است، فارغ بال کردم.
اميرمؤمنان در توصيف پارسايان مي‌فرمايد:
عظم الخالق في انفسهم فصغر ما دونه في اعينهم؛آفريننده در پيش آنان بزرگ است و هر آنچه غير اوست، در چشمشان کوچک.
وقتي که دنيا در چشم مردم کوچک به شمار آيد، قلب ايشان را به سوي خود نمي‌کشد و دل در گرو خدا باقي مي‌ماند؛ اگرچه جسمش در بازارها، مجامع و محافل با مردم باشد.

4 ـ 3. معيارهاي شرعي بريدن از دنيا

پيوند با خداي تعالي انسان را از دنيا مي‌برد و تعلق به دنيا باعث بريدگي انسان از خدا مي‌شود.
اينجا، همچنين پرتگاه قابل تأملي از پرتگاه‌هاي سقوط و انحراف است و بايد براي آن‌که در انحرافي که برخي از صوفيان در آن افتاده‌اند، واقع نشويم، چند نکته را يادآوري کنيم. در اينجا دو حقيقت وجود دارد:
حقيقت اول. پيوند با خدا، با همنشيني با مردم و معاشرت با آنها تعارضي ندارد، بلکه با دلبستگي به دنيا ناسازگاري دارد. ممکن است انسان در دنيا و اجتماع زندگي کند و به زندگي روزمره بپردازد، اما در همان هنگام هيچ دلبستگي به دنيا نداشته باشد. علامت دلبستگي، ناراحتي و شادي است؛ ناراحتي به خاطر از دست دادن دنيا و خوشحالي از آنچه در دنيا روزي آن کرده است. خداوند متعال مي‌فرمايد:
قُلْ إِنَّ صَلاَتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلّـهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ؛ ۲تا به خاطر آنچه از دست داده‌ايد اندوهگين نباشيد و از آنچه به شما داده شده شادمان نشويد.

1.اصول الکافي، ج۲، ص۴۴.

2.سوره انعام، آيه۱۶۲.

صفحه از 41