پژوهشی درباره اصول اربعمأة - صفحه 206

محسن امين نيز به اين مسئله اشاره كرده است. ۱
اگر كسى به ترجمه اشخاصى چون هشام كلبى، محمد بن ابى عمير، محمد بن احمد بن ابراهيم يونس بن عبدالرحمن، فضل بن شاذان و على بن مهزيار اهوازى در آثار شيخ طوسى و نجاشى بنگرد و ارقام كتابهاى همين چند نفر را جمع كند، در مى يابد كه ايشان حدود نهصد اثر علمى داشته اند. ۲ به اين ترتيب رقمى كه شيخ حر عاملى براى مصنفات شيعه برشمرده، رقمى معقول به نظر مى رسد. ولى از اين تعداد، چه مقدار آن اختصاص به اصول دارد؟ آيا چنان كه مشهور است تعداد اصول روايى شيعه چهارصد اصل بوده است؟ به عبارت ديگر تعداد كتابهايى كه نويسنده آنها رواياتى را سماعاً از ائمه شنيده و يا تنها با يك واسطه از امام براى اوّلين بار در دفترى فراهم مى كند، چهارصد عدد بوده است؟
اوّل بار ابن شهر آشوب (ت588) در معالم العلماء ۳ به شيخ مفيد نسبت داده است كه اماميه از عهد امام على(ع) تا عهد امام حسن عسگرى(ع) چهارصد كتاب ـ كه به اصول نامبر دارند ـ نوشته اند، ولى سخن مزبور در هيچ يك از آثار شيخ و آثار شاگردان وى وجود ندارد. از سوى ديگر شيخ مفيد خود متأخر از زمان تدوين اصول بوده است. ابن شهر آشوب با آنكه اين سخن شيخ مفيد را در معالم ذكر مى كند، خود در مناقب تعداد اين اصول را هفتصد تا مى داند. ۴
پس از اين است كه تعبير «اصول اربعمأة» در آثار بسيارى از دانشمندان شيعه به چشم مى خورد، از جمله طبرسى، محقق حلى (ت676)، شهيد اوّل (ت786) و شهيد ثانى (ت966) شيخ بهايى، شيخ حر عاملى، ميرداماد و…. ۵

1.اعيان الشيعة، ج۱، ص۱۴۰

2.الذريعة، ج۲، ص۱۳۰

3.نك: پژوهشى در تاريخ حديث شيعه، ص۱۷۵

4.مناقب آل ابى طالب، ابن شهر آشوب، قم، المطبعة العلمية، ج۱، ص۲۵۴

5.عبارت آنان قبلا ذكر شده است.

صفحه از 217