نقد «تدوين السنّة» ابراهيم فوزی - صفحه 294

تذكر مى دهد كه شيعه اماميه آن را نمى پذيرد و نيز سخن غزالى را در رد استحسان ذكر مى كند.
نويسنده در ادامه فصل مى پردازد به بحث ظهور مذاهب فقهى: حنفى، مالكى، حنبلى، شافعى، جعفرى، خوارج و زيديه، و نيز بحث علّت مسدود شدن باب اجتهاد اينكه اختلافات فقهى سبب كينه توزى و دشمنى بين مسلمانان و مسدود شدن باب اجتهاد شد، و در نتيجه اهل سنت در چهار مكتب فقهى و شيعه به دو مكتب زيدى و جعفرى محدود شد و پس از آن كتابهاى بعدى حواشى و تفسير بر كتابهاى قبلى بود. به نظر مى رسد نويسنده از وضعيت فقه جعفرى مطلع نبوده است، چرا كه باب اجتهاد در آن هرگز مسدود نشد. نويسنده در پايان به اين نكته اشاره مى كندكه عده اى بشدت با بسته شدن باب اجتهاد مخالف بوده اند؛ كسانى نظير سيوطى، شوكانى و جمال الدين افغانى[اسدآبادى].

بخش دوم

بخش دوم كتاب كه شامل پنج فصل است. درباره علوم حديث بحث مى كند.
فصل اوّل: نويسنده معتقد است به دليل عدم تدوين حديث در قرن اول و مشكلاتى كه دراين باره به وجود آمد، علومى به عنوان علوم حديث در قرن دوم و سوم تدوين شد تا مشكلات به وجود آمده به دليل عدم تدوين در قرن اوّل حل شود. هدف اين جريان، تنقيح احاديث بود. در اين دوره براى تمييز بين احاديث صحيح و ضعيف، صدق و كذب را ملاك قرار دادند: اگر همه راويان حديث صادق بودند، حديث صحيح بود و الاّ نه. نويسنده در ادامه به تلاشهايى كه براى شناخت رجال حديث شد و كتابهاى فراوانى كه در اين زمينه نوشته شد اشاره مى كند. نويسنده بعد از علم «جرح و تعديل» يا علم رجال از علم ديگرى به نام «علم مختلف الحديث» نام مى برد كه هدف آن بررسى احاديث متناقض بود، در اين قسمت از چند نفر مثل «شافعى»، «ابن قتيبه» و «ابن جوزى» نام برده مى شود

صفحه از 298