تدوين حديث(7): منع تدوين حديث؛ پیامدها و بازتابها - صفحه 13

از ابوذر ـ اين حق گوى حق مدار كه هرگز منع تدوين و نشر را برنتابيد ـ 281حديث و… بر اين بايد افزود كسان بسيارى از صحابيان را كه حتى يك حديث از آنان در مجموعه هاى حديثى وجود ندارد، از جمله: زياد بن حنظله تميمى كه آورده اند در تمام مشاهد همراه رسول اللّه(ص) بوده و در تمام نبردها حضور داشته است؛ ۱ ثمامة بن عدى كه از مهاجران آغازين است و در بدر حضور داشته ۲ و يك روايت هم ندارد؛ و….
به هر حال، منع كتابت و نشر حديث، جريان حاكم آن روزگاران بود. از اين روى، طبيعى است كه كسانى از سر ترس و كسانى ديگر از سر طمع و وابستگى هاى حكومتى و… از نگاشتن حديث تن زنند و مآلا بخش عظيمى از سنّت رسول اللّه(ص) از ميان برود. پيشتر آورديم كه عمر، كسانى از محدّثان كوفه (از جمله «قرظة بن كعب») را به مدينه فراخواند و آنان را از اينكه حديث نقل كنند، منع كرد. قرظة بن كعب مى گويد:
پس از آن، هيچ حديثى از پيامبر نقل نكردم. ۳
و در نقلى ديگر آورده اند كه گفت:
گاه مى شد با كسانى مى نشستم كه حديث مى گفتند و من حافظ ترين آنها بودم؛ چون سفارش عمر را يادآورى مى كردم، همه از نقل حديث باز مى ايستادند. ۴
يحيى بن سعيد مى گويد:
مردمانى ديدم كه از نگاشتن حديث تن مى زدند. اگر حديث را مى نوشتيم، اكنون از دانش سعيد بن مسيّب و روايت او فراوان در اختيار داشتيم. ۵
عروة بن زبير مى گويد:

1.همان.

2.الاستيعاب، ج۲، ص۱۰۶؛ الاصابة، ج۲، ص۴۸۱

3.تذكرة الحفاظ، ج۱، ص۴ و ۵؛ المستدرك، ج۱، ص۱۸۲؛ جامع بيان العلم وفضله، ج۲، ص۹۹۸

4.سنن الدارمى، ج۱، ص۶۰

5.طبقات ابن سعد، ج۵، ص۱۴۱؛ جامع بيان العلم وفضله، ج۱، ص۲۹۱

صفحه از 17