تدوين حديث(7): منع تدوين حديث؛ پیامدها و بازتابها - صفحه 16

و كلام رشيد رضا دقيق است كه:
از آنجا كه عالمان صحابى شنيده هاى خود را از رسول اللّه(ص) نمى نگاشتند، ما قطع داريم كه بهره اى عظيم از سنّت را از دست داده ايم. ۱
امّا پايان كلام وى، شگفت انگيز است كه گفته است:
امّا آنچه نگاشته نشد و تباه شد، نه تفسير قرآن بوده است و نه امور دين.
شگفتا! آقاى محمد رشيد رضا اين سخن را از كجا مى گويد؟! به چه دليلى آنچه تباه شده از دين نبوده و يكسر قرآن نبوده است؟
ابن صلاح گفته است:
اگر حديث در كتابها تدوين نمى شد، در سده هاى واپسين تباه مى شد و از ميان مى رفت. ۲
بايد به ابن صلاح گفت كه متأسفانه تا زمانى كه تدوين شايع شد و همه گير گشت، بسيارى از حقايق تباه گرديد و به سبب عدم ثبت و ضبط احاديث ـ چنانكه آورديم ـ آموزه هاى بسيارى نابود شد. ۳ آنچه تا بدين جا آورديم، در نشان دادن اين حقيقت كه «عدم كتابت» و «جلوگيرى از نشر حديث» زمينه تباه شدن بخش عظيمى از سنّت را فراهم آورد، بسنده است. گو اينكه قراين و دلايل اين حقيقت، بسى فزونتر از آن چيزى است كه در اين مجال گزارش كرديم.

1.المنار، ج۶، ص۲۸۸

2.تدريب الراوى، ج۲، ص۶۲

3.آقاى مروان خليفات در اثر ارجمند خود (وركبت السفينة)، در فصل «ضياع السنّة» (ص۱۱۹ـ۱۸۶) اين موضوع را به شايستگى بر رسيده و با تأمل در چگونگى نقل احاديث و چندى و چونى نقلهاى صحابيان و تابعين نشان داده است كه چه فاجعه عظيمى با اجراى سياست فرهنگى (به واقع با جريان فرهنگ ستيز) منع كتابت و نشر حديث، در فرهنگ اسلامى به وجود آمده است.

صفحه از 17