تدوين حديث(7): منع تدوين حديث؛ پیامدها و بازتابها - صفحه 21

كردند و به آلوده سازى سنّت دست يازيدند و بدين سان، گروه هايى و كسانى را واداشتند تا در «تشبيه»، «تعطيل»، «تحريم حلال» و «تحليل حرام»، حديث بسازند و بپراكنند. سپس «وضع» و «جعل» دامن گشود و به گونه اى هراس آفرين فراوان گشت و درهم شكسته شدن وحدت امت اسلامى و به وجود آمدن فرقه هاى گونه گون نيز بدان دامن زد. ۱
كلام سايس، سخنى است استوار. معاندان و فرهنگ ستيزانى كه به شكستن شكوه آيين اسلام كمر بسته بودند و از دست يازى به قرآن مأيوس بودند و از اينكه در آيات الهى دست ببرند دست را كوتاه مى ديدند، به سراغ سنّت آمدند و كسانى را با عناوين محدّث، شيخ حديث و صحابى برساختند و آنان با تكيه بر حافظه و به بهانه اينكه ننوشته اند، امّا اين آموزه ها را در سينه نگه داشته اند، چه بسيار سخن ساختند و پراكندند و بدين سان دامنه وضع و جعل را گستردند.
كلام علاّمه سيد عبدالحسين شرف الدين ـ آن به حق شرف دين و آبروى مسلمين ـ را بياوريم. آن بزرگوار پس از آنكه اقدام خلفا را در منع تدوين و نشر حديث، اجتهادى مى داند تباهى آفرين در برابر «نصّ رسول اللّه(ص) بر كتابت و نشر حديث»، مى نويسد:
پى آمد فساد آفرين عدم تدوين ـ كه هرگز جبران نخواهد شد ـ مخفى نيست. اى كاش ابوبكر و عمر، با على(ع) و ديگر كسان ـ كه خداى را در پگاه و شامگاه مى خواندند ـ همراهى مى كردند و به تدوين سنن و آثار نبوى همت مى گماشتند، و آن را در مجموعه اى گرد مى آوردند و آن را براى تابعين و… پس از خود به ارث مى نهادند، چونان «قرآن حكيم» و «فرقان عظيم»…. اگر چنين مى كردند، امت اسلامى و سنّت نبوى از رسوايى آفرينى هاى دروغ پردازان در امان مى ماندند؛ چرا كه اگر سنّت در كتابى تدوين مى يافت و امت آن را پاك و پيراسته حراست مى كردند، درهاى وضع و جعل بر روى دروغ پردازان

1.دليل القضاء الشرعى، ج۳، ص۳۱ (به نقل از تاريخ الفقه الاسلامى، ص۶۸).

صفحه از 17