مخالفان نگارش حديث در صدر اسلام(2) - صفحه 49

يونس بن يزيد ايلى از زهرى خواست كه كتابهايش را به او بدهد، به خدمت طولانى و ارادتش نسبت به وى متوسل شد. زهرى در پاسخ ،به كنيزك خود مى گويد كه كتاب ها را بياورد ـ اما بر خلاف چشمداشت هاى يونس، معلوم شد كه اين كتاب ها هيچ ربطى به حديث ندارند. ۱ اميرى از ابن شبرمه كوفى(م 144) پرسيد:« حديث هايى را كه از پيغمبر(ص) نقل مى كنى، از كجا مى آورى؟». وى پاسخ داد: از كتابى كه در خانه دارم(كتاب عندنا). ۲
همّام بن يحيى بصرى، شفاهى درس مى دهد، اما هرگاه در درستى حديثى مورد اعتراض قرار مى گيرد، مى رود و به كتابهايش نگاه مى كند. ۳ ترديدى نيست كه ما هم، همراه با سزگين، ۴ بايد[معناى] اظهاراتى همچون اين گفته ابن حنبل را كه:«من هرگز نزد ابن وكيع كتاب يا حتى پاره كاغذى نديدم» ۵ ، با توجه به اين روش، درك كنيم. بنابر اين،كتاب ها امرى خصوصى است و مفهوم«كتابخانه عمومى» تناقض است.
78ـ سوم:تمايلى مشخّص وجود دارد كه اولين نقل هاى كتبى حديث را با بافت خانوادگى مرتبط سازد؛ اين امر نيز بيشتر خصوصى كردن مسئله[نقل كتبى] است ،نه عمومى كردن آن.
79ـ ساختن نقل كتبى با اسنادهاى خانوادگى را آبوت(Abbott) يادآورى كرده است. ۶ سندهاى مكتوب ،اغلب با چنين اسنادهايى اعتبار يافته اند. حكمى راجع به زكات كه ابوبكر براى انس بن مالك نوشته بود، از طريق خانواده انس نقل شده است. ۷ نامه اى از پيغمبر(ص) درباره احكام شرعى در خانواده ابوبكر بن محمدبن عمروبن حزم

1.علل، ج۳، ص۴۸۶، شماره۶۰۸۱؛ و مقايسه كنيد با: ابن عساكر، زهرى، شماره۹۹

2.جامع، ص۷۶، س۷

3.علل، ج۱، ص۳۵۷، شماره۶۸۲

4.Sezgin, Geschichte, I, p.۷۰.

5.علل، ج۱، ص۱۵۲، شماره۵۸

6.Abbott, Studies, II, pp.۳۶f.

7.نك: بالا، بند۲۱، پانويس۱۰۸

صفحه از 71