سيري در كتاب «الاخبار الدخلية»(2) - صفحه 293

دلايل جعلى بودن اين اخبار

1ـ گواه بطلان نسبت اين تفسير به حضرت عسكرى(ع)، شهادت خرّيت ۱ فنّ و نقّاد آثار، احمد بن الحسين الغضائرى، استاد نجاشى، از پيشوايان علم رجال است كه گويد:
ابن بابويه (شيخ صدوق)، از محمّد بن ابى القاسم كه ضعيف و كذّاب است، تفسيرى را روايت كرده است. محمد بن ابى القاسم اين تفسير را از دو شخص مجهول، به نامهاى «يوسف بن محمد بن زياد» و «على بن محمد بن يسار» نقل كرده است. ۲
علاّمه شوشترى درباره اصطلاح «مجهول» مى نويسد:
مقصود از مجهول، دانسته نبودن حال راوى به لحاظ ضعف و قوّت است. بسيارى از اوقات، پيشوايان علم رجال، راوى مجهول را جرح مى كنند و مطعون و معيوب مى نمايانند. مجهول بودن راوى، با شناخته بودن نام و نسب او و نيز با آمدن نامش در سند روايات ديگر منافاتى ندارد. ۳
پس از «ابن الوليد»، ناقد «نوادر الحكمة» و…، نقّادى چون ابن الغضائرى ديده نشده؛ بلكه او فوق ابن الوليد است.
اگر درباره هر آن كه اين مرد بر كتاب يا حديثش خرده گرفته و بدگفته است، غور و بررسى كنيم و تعمّق ورزيم، آن كتاب و حديث را منكر مى يابيم؛ مثلا: او از كتاب«سليم بن قيس» و تفسير«محمّدبن قاسم استرآبادى» كه آن را به حضرت عسكرى(ع)، نسبت داده و كتابهاى«علىّ بن احمد كوفى» و كتاب«حسن بن عباس بن حريش» بدگفته است. با تحقق در اين آثار متوجه مى شويم كه هريك، منكراتى را شامل

1.خريّت، راهنماى حاذقى را گويند كه به تنگناها و كوره راههاى بيابان راه يابد؛«هو خرّيت هذا الأمر: حاذق ماهر فيه»؛ «راهبر استاد و دانا» و….(بنگريد: تاج العروس؛ المعجم الوسيط؛ فرهنگ لاروس؛ صحاح جوهرى؛ لسان العرب)

2.الأخبارالدخيلة، ص۱۵۲

3.همان، ص۲۱۵

صفحه از 319