درنگي در حديث «اول العلم...» - صفحه 17

فصل دوم در مورد نقطه پايانى اين سفر، يعنى تفويض يا واگذارى مطلق كارها به خدا؛ اين فصلْ توضيحى در مورد غايت اين سفر طولانى است، و نيز تبيينِ نهايت بودن تفويض در اين سفر. فصل سوم، درباره منازل ميانى اين آغاز و پايان است.

نقطه نخستين

آغازين نقطه اين سفر شناخت خداوند جبّار است كه خود آغاز هر معرفتى است؛ زيرا شناخت خداوند متعالْ اصل و آغاز هر شناخت صحيح و حقيقى است.
اين آغاز، همه عرصه هاى شناخت، سلوك به سوى خداوند متعال و همه چارچوب ارتباطات زندگى انسانى را پوشش مى دهد.

پيوند بين معرفت و سلوك

معرفت و سلوك، در عين جدايى، هر كدام رويى از يك سكّه هستند؛ خواه اين سلوك، سلوك جسمانى يا سلوك روحانى باشد.
بين «شناخت» و «سلوك» ارتباطى منطقى و محكم وجود دارد؛ به گونه اى كه جدا كردن يكى از ديگرى ممكن نيست؛ زيرا هر شناختى، سلوك ويژه اى دارد. شناخت خالق بودن خداوند متعال، انجام طاعت و بندگى را در پى دارد.

شناخت جبّار

اين كه چرا و چگونه معرفت نسبت به جبّاريت در آغاز اين سفر طولانى قرار گرفته، بحثى است كه در پى به آن مى پردازيم.
نقطه آغاز اين سفر طولانى، اين است كه انسان بداند او محكوم به اراده خداوند متعال است، و اين كه حكمِ خداوند متعال در همه عالم تكوين و تشريع نافذ و جارى است.
اين همان معناى «جبّار» در اسما و صفات حُسناى خداوند متعال است، و انسان در برابر اين جبّاريت چاره اى جز فرمانبردارى و تسليم ندارد.
سوره اعراف، آيه 188:
قُل ل آ أَمْلِكُ لِنَفْسِى نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَ آءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَ سْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِىَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذِير?وَبَشِير?لِّقَوْمٍ يُو?مِنُونَ؛بگو: من مالك سود و زيان خويش نيستم، مگر آنچه را خدا بخواهد....

صفحه از 26