درنگي در حديث «اول العلم...» - صفحه 22

شقّ دوم از تفويض ـكه نتيجه بخش اوّل است ـ واگذارى تمام امور، به طور كلّى، به خداوند سبحان است. انسان در اين مرحله بايد در هر امرى تسليم باشد و بدون هيچ گونه نگرانى و دلهره و با رضايت كامل، همه امور خود را به خداوند متعال واگذار نمايد.
رسول اكرم (ص) فرمود:
عجبت للمرء المسلم، أنّه ليس من قضاء يقضيه اللّه عزّوجلّ إلاّ كان خيراً فى عاقبة أمره؛۱در شگفتم از انسان مسلمان كه خداى ـعزّ و جلّ ـ برايش سرنوشت مقدّر نكرده است، مگر آن كه آن سرنوشت نيكوترين فرجام براى اوست.
تفويض، آن است كه همه كارها را، به طور كامل، به خداوند متعال واگذار كنى؛ در آن چه كه دوست دارد و آن چه كه دوست ندارد؛ آن چه كه مى خواهد و آن چه كه نمى خواهد. بنده او خود را از هر اراده، ميل و رغبتى دور ساخته، و همه كارهايش را به خداوند متعال واگذار مى كند تا آن گونه كه او دوست داشته و مى خواهد انجام دهد. اين تفويض، بدون هيچ گونه اعتراضى، در قبول يا ردّ در آسايش و در سختى و راحتى، در خوشى و يا ناخوشى، در دارايى و يا ندارى، در بيمارى و سلامت و خلاصه در همه چيز است.
در منزل تفويض، انانيت و هواى نفس در برابر اراده خداوند، به طور كامل، از بين نرفته است. انسان، بدين جهت، نفس و خواسته ها و اراده خود را همسو و در طول خواست و اراده خداوند متعال قرار مى دهد.

تفاوت توكّل و تفويض

تفويض مرتبه بالاترى از توكّل است. در منزل توكّل، انانيت كاملاً از محيط هواى نفس انسان دور نشده، بلكه محقّقاً بخشى از انانيّت و منيّت انسانى، با اعتماد و اطمينان به لطف خداوند متعال، باقى مانده و خداوند متعال را وكيل و كارگزار يا نماينده خود در كارها قرار مى دهد.
بنابراين، توكّل همانند تفويض به معناى نابود كردن و از بين بردن هواى نفس در راه خداوند متعال نيست، بلكه توكّلْ نسبت دادن خواسته هاى انسانى به خداوند متعال است. پس انسان، خداوند متعال را به عنوان وكيل انتخاب كرده، ضعف خود را با اين كار جبران مى كند.
علاّمه طباطبايى(ره) در الميزان درباره جايگاه منزل تفويض نسبت به منزل توكّل اين چنين مى گويد:
تفويض همان رد و باز گرداندن يا ارجاع كارها به خداوند متعال است و تفويض به اين معنا يعنى بازگرداندن كارها به او، كه اين ها همه به معناى توكّل و تسليم نزديك است؛ ولى

1.الميزان، ج۱۷، ص ۳۳۴.

صفحه از 26