درنگي در حديث «اول العلم...» - صفحه 23

ديدگاه ها درباره آن هامتفاوت است. پس تفويض از جانب بنده، بازگرداندن كارهاى منسوب به خود، به خداوند سبحان است. و حال آن كه بنده در اين زمان هيچ كاره است. و توكّل از جانب بنده، وكالت دادن پروردگار به عنوان راهنمايى است كه در كارهاى او به دلخواه عمل كند. و تسليم، همان فرمانبردارى بى چون و چرا و رضايتمندانه بنده است در هر آن چه كه خداوند سبحان نسبت به او اراده كرده است؛ بدون نسبت دادن كارها به او. و اين ها (تفويض، توكّل و تسليم) مقامات سه گانه بندگى هستند. توكّل، سپس تفويض ـكه دقيق تر از معانى و مراحل توكّل است ـ و پس از اين دو، تسليم ـكه از هر دو هم دقيق تر است. ۱

تفاوت رضا، فقر و تفويض

رضا و خرسندى از منازل و مراحل بسيار بلند مرتبه سالكين است؛ ولى از منزل تفويض فروتر و پايين تر است.
بنده در منزل رضا، خرسندى خود را داوطلبانه با رضايتِ خداوند متعال مبادله مى كند و به آن چه كه خداوند متعال رضايت داده و مصلحت ديده، خوشنود است و ما بين خرسندى خود و صلاحديد خداوند متعال هماهنگى برقرار مى نمايد. اين همان منزل رضاست، كه از رفيع ترين منازل سلوك إلى الله به شمار مى رود، ولى انانيّت و هواى نفس، همچنان در ساحت آن هنوز حضور دارند؛ حضورى كه تسليم رضايت خداوندى بوده و در راستاى رضايت و خرسندى اوست. و اين چيزى جز از بين بردن هواى نفس است؛ در حالى كه تفويض، از بين بردن انانيّت و هواى نفس است. اين موضوع كه انسان از خرسندى خود، به خاطر رضاى خداوند متعال، صرف نظر كند، و از هر دوستى، دشمنى، خرسندى و خشم صرف نظر كرده، صلاحديد خداوند متعال در محبّت ها و كينه ها و خشم را پذيرفته و همان را خرسندى، محبّت، كينه و خشم خود قرار دهد. هيچ وقت به معناى پذيرش داوطلبانه رضايت خداوند متعال نيست، بلكه فقط به معناى مقدّم داشتن رضا و خشنودى خداوند متعال بر خشنودى خود است.
تفاوت كاملاً روشنى است بين كسى كه در همه شرايط، اعمّ از رفاه يا سختى و گرفتارى يا آسايش، به رضا و خرسندى به اين امور تن در داده باشد، با آن كسى كه به آن چه كه خداوند متعال به او داده راضى است و كسى كه از خرسندى خود به خاطر خشنودى خداوند متعال صرف نظر كرده و از هر خرسندى، خشم، محبّت و كينه اى به خاطر خداوند متعال دورى مى گزيند. در عين حال، هواى نفس حضورى مطيعانه در راستاى حضور خداوند متعال در منزل رضا دارد؛ لكن در هر صورت، چه حضور هواى نفس از ناحيه خداوند متعال باشد و چه از جلوه فرمانبردارى او

1.اين مقاله به وسيله آقاى عبدالرضا پورمطلوب به فارسى برگردانده شده است.

صفحه از 26