درنگي در حديث «اول العلم...» - صفحه 24

ناشى شده باشد، اين منزل از انانيّت و هواى نفس خالى نيست. به همين دليل، اين منزل، خود يكى از منازل سير و سلوك الهى است كه در آن مرحله ها و مرتبه هايى براى ترقى و پيشرفت روحى سالك در نظر گرفته شده است. پس قطعاً اوّلين منازل از منزل معرفت به خداوند متعال، پيروى از خداى ـ عزّ و جلّ ـ و آخرين منزلِ شناخت خداوند متعال، منزل جدا سازى و دور گردانيدن هواى نفس از محضر تجلّىِ اراده هاى خداوند متعال، يعنى دنياست.
«نيايش» از حالت هاى انسان در منزل فقر و احتياج به سوى خداوند بلند مرتبه است؛ ولى اساساً آن چه بايد گفت اين است كه در هر نيايش و اظهار تهيدستى و احتياج، شخص نيازمند و مضطرّى است كه درخواست خود را با خواهش و التماس و اصرار بيان مى كند.
در منزل تفويض، كسى جز خداوند متعال يافت نمى شود و بنده، همه ذات و هواى نفس خود را در خداوند متعال فنا مى كند. او خواسته اى، جز خواست خداوند متعال ندارد.
«رضا» خود را داوطلبانه مطيع خوشنودى خداوند متعال قرار دادن است. پر واضح است كه بين مفاهيم پيروى داوطلبانه و حتّى به كنترل در آوردن آن، با واژه ابطال و از بين بردن هواى نفس ـكه همان مفهوم گونه گون از منزل تفويض إلى الله است ـ تفاوت فراوانى وجود دارد و دعا يا نيايش، فقر الى الله و اضطرار، علنى كردن تحقير هواى نفس و اعلام و اظهار احتياج همه جانبه آن به سوى خداوند متعال است. اين امور تفاوت روشن و چشمگيرى با مسأله تفويض دارند.

از بين بردن هواى نفس به معناى ناكار آمد كردن اراده نيست

بجاست كه به نكته پر اهميتى كه شايان توجّه و تأمل بيشترى است، اشاره كنيم. آن، اين كه از بين بردن هواى نفس به معناى ناكار آمدن جلوه دادن اراده و كنار گذاشتن يا ترك دوستى ها، كينه ها، تلاش ها و حركت هاى زندگى انسان نيست؛ مثلاً بيمارى كه خود را جهت مداوا به جرّاح سپرده تا او سينه اش را با تيغه تيز چاقويش بشكافد و جرّاح نيز او را به منظور مداوا و عمل كاملاً بيهويش كرده تا جرّاحى كند، در واقع، حالات مقاومت، آگاهى، احساس واراده بيمار را كاملاً متوقف كرده و از بين برده است؛ ولى اين توقف، هيچ گاه به معناى تعطيل كردن و از كار انداختن اراده استفاده نشده است؛ زيرا انتخاب و داوطلبانه بودن شخص در اين جا اهميت فراوانى دارد.

جايگاه تفويض نسبت به اصل «ذكر»

ذكر داراى معانى عامّ و خاصّى است. معناى خاص آن فقط يكى از معانى ذكر عام است. ذكر خاص، خود برگرفته از ذكر عام است. بايد بگوييم كه معانى ذكر خداوند متعال بر سه قسم است:

صفحه از 26