اعتبار سندي زيارت هاي ناحيه مقدسه - صفحه 38

أخبرنا بسائر كتبه و رواياته جماعة من اصحابنا عنه، و مات سنة 401». ۱
شيخ در رجال خود مى گويد:
كثير الرواية إلاّ أنّه اختلّ في آخر عمره.... ۲
نجاشى پس از ذكر عناوين كتاب هايش مى گويد:
رأيت هذا الشيخ و كان صديقاً لي و لوالدي و سمعت منه شيئاً كثيراً و رأيت شيوخنا يضعِّفونه فلم أرو عنه شيئاً و تجنّبته و كان من أهل العلم و الأدب القوي و طيِّب الشعر و حسن الخطّ ـ رحمه اللّه و سامحه. ۳
با توجّه به صحّت مذهب و مدح جليل (كثرت روايت و سماع آن و وفور علم و تأليفاتش در علوم و فنون مختلف)، كه مورد اعتراف نجاشى و ديگران است، اختلال در آخر عمر مانع از قبول و اعتماد بر رواياتى نمى گردد كه در زمان استقامت حال وى از او گرفته شد، ۴ تضعيف برخى از مشايخ نجاشى نيز موجب نشد كه حتّى خود نجاشى او راتضعيف نمايد. از اين رو، پس از مدح و دعا و ذكر فضايلش صرفاً مى گويد: از نقل حديث از وى مى پرهيزد. البتّه نجاشى ـ با همه پرهيزش از كسانى كه كمترين دغدغه اى در وثاقتشان دارد ـ عملاً بر مبناى خود در پرهيز از روايت از وى ملتزم نمى شود؛ چنان كه توضيح مى دهيم به صورت مكرّر از او روايت مى كند و بدانها اعتماد مى نمايد.
ظاهراً اين تضعيف مشايخ نجاشى هم به لحاظ اختلال ذهن يا عقل يا شيوه تحديث او در آخر عمرش نبوده است؛ زيرا در اين صورت از نقل حديثش در حال استقامت منع نمى نمودند. ذكر فضايل و دعاها و اجتناب نجاشى از تضعيف وى و بنا نهادنش بر عدم نقل روايت از او با سخت گيرى هاى شديدى كه نجاشى در نقل روايت داشت به طور مجموع مى توانند قرينه اى باشند بر اينكه ابن عيّاش در نزد مشايخ نجاشى متّهم به غلوّ بوده است؛ زيرا علاوه بر رواج روحيّه تقصير و رمى به غلوّ در آن عهد، خصوصاً در بين مشايخ نجاشى ـ كه خود او را از اين فضا متأثّر ساخته بود ـ ۵ چيزى كه اين وجه را تقويت مى كند

1.الفهرست، ص۷۹.

2.رجال الطوسي، ص۴۱۳.

3.رجال النجاشي،ص ۲۲۵.

4.همچنان كه رجاليان و فقيهان شيعه در باره روايات امثال بطائنى همين سخن را مى گويند.

5.ر. ك: كليّات في علم الرجال، ص ۲۵۵ به بعد.

صفحه از 65