نقد و بررسي قواعد وضع شناسي در « المنار » ابن قيم (2) - صفحه 128

معصوم(ع) ادامه و استمرار همان لطف و مصلحتى است كه رسالت را تحقق بخشيده است. «ذهبى» درباره عقيده بعضى از صحابه در مورد على(ع) گويد:
در ميان صحابه افرادى چون «عمار بن ياسر» و «مقداد بن اسود» و بسيارى ديگر بودند كه على(ع) را دوست داشته ، معتقد بودند وى از ديگر صحابه با فضيلت تر بوده و به احراز منصب خلافت از ديگران سزاوارتر است. ۱
اينك، اين سؤال مطرح است كه آيا اين بزرگان عالم اسلام و اين صحابيان جليل القدر، بدون اساس و بر پايه، محبّتى كوركورانه على(ع) را افضل مى دانستند، يا چون پيامبر(ص) را امين دانسته و از ايشان درباره شخصيت ممتاز و ويژه على(ع) مطالبى را شنيده و در عمل نيز او را صاحب اين شخصيت ويژه ديده بودند، به او اعتقاد داشتند. مسلماً ديدگاه دوم صحيح است. حتى ذهبى غيرشيعه نيز به اين ويژگى، اعتراف داشته، گويد:
هرگاه وى (= على(ع» با مردم معاشرت مى كرد و به آنان نزديك مى شد، از استحكام اعتقادات دينى و مواهب عظيمى كه داشت، مردم در شگفتى فرو رفته و انگشت تعجب به دندان مى گزيدند. ۲
مسلماً در كنار صحابيان پيامبر(ص)، با ويژگى هايى كه هر كدام داشتند، شگفتى آفرينى و بهت آورى على(ع) جنبه عادى نداشته، صرف تقواى معمولى نمى تواند كسانى را برانگيزاند تا او را خدا بدانند و «على اللّهى» شوند. نتيجه نهايى، در اين برداشت هاى ديگران درباره على(ع) (غلط يا درست) نقش كليدى و عامل اصلى، بر عهده كرامات على(ع) است.

بررسى و نقد قاعده ششم؛ بطلان ضرورى متن

الف. بررسى و نقد كلى معيار

ششمين قاعده «ابن قيم»، «بطلان ضرورى و في نفسه» ۳ است؛ قاعده اى كه دور باطل بوده و به هيچ وجه در عرصه تحقيق محتوايى راه گشا نيست؛ زيرا خواننده وقتى با حديثى مواجه مى شود، مى تواند با توجّه به اين قاعده، بگويد: «اين حديثْ موضوع است؛ چون في نفسه باطل است». و وقتى بگويى: چرا اين حديث موضوع است؟ مى گويد: «چون حديث في نفسه باطل است، پس موضوع است».

1.التفسير والمفسرون، ج ۲، ص ۳.

2.التفسير والمفسرون، ج ۲، ص ۳ ؛ نقد و بررسى سه تفسير شيعى، ص ۱۸.

3.المنار، ص ۵۹.

صفحه از 143