وحدتْ كافى است يا تعدّد لازم است؟
امام(ره) صريحاً به اين بحث نپرداخته است; امّا در مواردى مى توانيم به طور صريح, كفايت وحدت را در نظر ايشان ببينيم و نمونه آن, مورد زير است كه در آن, امام(ره) به توثيق كشّى نسبت به مثنى بن وليد اكتفا كرده است و مى فرمايد:
رواية محمد بن مسلم, عن أبى عبداللّه ـ عليه السلام ـ … وليس فى سندها مَن يتأمّل فيه إلاّمثنى بن الوليد و لا يبعد حُسن حاله, بل و ثاقته. و قد نقل عن الكشّى, عن العياشى, عن على بن الحسن بن فضّال أنّه لا بأس به; ۱ وهو توثيق منه. ۲
ب) توثيق شخص نسبت به خودش
يكى از مباحث ديگر مقدّماتى توثيقات خاص, آن است كه: آيا اگر راوى, ناقل رواياتى بود كه در آنها توثيق خودش وارد شده بود, مى توان نسبت به آن رواياتْ اعتماد كرد و او را موثّق دانست يا خير؟
امام(ره) نسبت به اين گونه روايات, سوء ظن دارد و آنها را نمى پذيرد.
چنانكه درباره مالك بن اَعيَن چنين مى گويد:
… والروايات التى تدلّ على حُسنه كلّها تنتهى اليه. و كيف يمكن الوثوق بحال الرجل من قول نفسه و نقله؟ ۳
ج) دعاى امام معصوم(ع) در حقّ راوى
چنانكه اشاره شد, يكى از توثيقات خاص, تصريح امام معصوم(ع) نسبت به وثاقت
1.اختيار معرفة الرجال, الطوسى, تصحيح: ميرداماد استرآبادى, تحقيق: سيد مهدى رجايى, مؤسسة آل البيت لاحياء التراث, قم, ۱۴۰۴ق, ج۲, ص۶۲۹ (ش۶۲۳). عبارت كتاب, چنين است: قال أبو النضر محمد بن مسعود, قال على بن الحسن: سلاّم والمثنّى بن الوليد والمثنّى بن عبدالسلام كلّهم حنّاطون كوفيون لابأس بهم.
2.كتاب البيع, ج۲, ص۴۳۶.
3.كتاب الطهارة, ج۱, ص۲۸۲.