پنج آموزه اخلاقي در (شرح چهل حديث) - صفحه 163

بر هيچ چيز خشم نگيرد. اين انسان, مى تواند با دردى ناشناخته, همه خوشى هاى خود را واگذارد و ريگهاى تفته بيابان را بر بستر نرم, شب زنده دارى را بر خوابى خوش, و رنج سفر را بر خوشى حَضَر ترجيح دهد و بر همه و از آن بالاتر, بر خودش بشورد.
سنّت هندو از «سيذارتا» سخن مى گويد; شاهزاده اى كه به همه دلبستگى ها و لذّتهاى مادّى, براى جستجوى حقيقت, پشتِ پا زد و بالاخره به آن رسيد و «بودا» لقب گرفت.
فرانسوايِ آسيزى, اشرافزاده خوشگذرانى بود كه ناگهان دچار تحوّل روحى شگرفى شد و دست از خوشى هاى مادّى شست و شوريده سر, راه صحرا در پيش گرفت و آيين محبّت بنا نهاد و سرسلسله راهبان فرانسيسكن گشت.
در سنّت اسلامى نيز سخن از ابراهيم اَدهم است كه سرنوشتى چون بودا داشت و يا در روايت زندگى ناصرخسرو از زبان خودش مى خوانيم كه چگونه از زندگى شادخوارانه خويش, دست برداشت و كبّاده سنگين دعوت اسماعيلى را بر دوش كشيد.
اينها موارد استثنايى تاريخ نيستند; بلكه تنها موارد مشهور و شناخته شده آن به شمار مى روند و پيرامون ما از چنين كسانى پُر است و چه بسا هر كس در حدّى, ابراهيم اَدهم وار عمل كرده است.
بارى! انسان, عرصه اين نبرد و نزاع ميان غرائز حيوانى و تمايلات كمال جويانه است و در اين ميان, انتخاب و اراده اوست كه سرنوشتش را رقم مى زند; گاه مغلوب غرائز مى شود و روى درندگان را سفيد مى كند و در قالب كسانى چون چنگيز و آتيلا و استالين و هيتلر پديدار مى گردد, و گاه به صورت قدّيسى در مى آيد و رشك فرشتگان مى شود. آري…
تا كدامين غالب آيد در نبرد
زين دوگانه تا كدامين بُرد نَرد.
امام(ره), اين آوردگاه را چنين به تصوير مى كند:
بدان كه از براى نفس انسانى, يك مملكت و مقام ديگر است كه آن, مملكت باطن و نشئه «ملكوت»

صفحه از 167