پنج آموزه اخلاقي در (شرح چهل حديث) - صفحه 166

به گفته امام(ره):
ما به اين عمر كوتاه و اطّلاع كم, در اين عرفاى اصطلاحى و در علماى ساير علوم, اشخاصى ديديم كه به حقّ عرفان و علمْ قَسَم كه اين اصطلاحات, در دل آنها اثر نكرده; بلكه اثر ضد كرده …
اى طلبه مفاهيم, اى گمراه حقايق, قدرى تأمّل كن! ببين چه دارى از معارف؟ چه اثرى در خود از حقّ و صفاتش مى بينى؟ علم موسيقى و ايقاع, شايد از علم تو دقيق تر باشد. هيئت و مكانيك و ساير علوم طبيعى و رياضى, در اصطلاحات و دقّت, با علم تو همدوش است. همان طور كه آنها عرفان بالله نمى آورد, علم تو هم تا ـ محجوب به حجاب اصطلاحات و پرده مفاهيم و اعتبارات است ـ, نه از او كيفيتى حاصل شود, نه حال; بلكه در شريعت علم, علوم طبيعى و رياضى از علوم شما بهتر است; زيرا كه آنها نتيجه خود را مى دهد و از شما بى نتيجه [است] يا به عكس نتيجه مى دهد. مهندس, نتيجه هندسه را, و زرگر, نتيجه صنعت خود را مى برد. شما از نتيجه دنيايى بازمانده, به نتيجه معارف هم نرسيديد; بلكه حجاب شما غلظتش بيشتر است … معارفى كه كدورت قلب را بيفزايد, معارف نيست.(ص 90)
امام(ره) اين معيار را مبناى تقسيم بندى و ارزيابى علوم قرار مى دهد و مى كوشد براساس آن, حديثى را كه همه علوم را سه گونه دانسته است, تفسير كند. در آن حديث, آمده است كه رسول خدا ديد كه مردم در مسجد, دور مردى حلقه زده اند. پرسيد كه «اين چيست؟» و اين خود, تعريضى بود به آن شخص و كارش. گفتند: «علامه است و آگاه به نَسَب و تبار كسان و حوادث روزگار جاهلى». حضرت فرمود: «اين دانشى است كه نه دانستن آنْ سودى دارد و نه جهل به آنْ زيانى». سپس فرمود: «همانا علم, منحصر است به سه چيز: آيه محكم, يا فريضه عادل يا سنّت قائم».(ص 385)

صفحه از 167