پنج آموزه اخلاقي در (شرح چهل حديث) - صفحه 170

غافل اند. بيچاره ها ندانند كه خداى تبارك و تعالى, در جميع سلسله حيوانات, اين قوّه شريفه را عبث خلق نفرموده و در بنى آدم, اين قوّه را سرمايه زندگانى مُلكى و ملكوتى و مفتاح خيرات و بركات قرار داده. جهاد با اعداى دين و حفظ نظام عايله بشر و ذَبّ از جان و مال و ناموس و ساير نواميس الهيه, و جهاد با نفس ـ كه اعدا عدوّ انسان است ـ صورت نگيرد, مگر به اين قوّه شريفه. حفظ تجاوزات و تعدّيات و حدود و ثغور و دفع موذيات و مضرّات از جامعه و شخص, در زير پرچم اين قوّه انجام گيرد. از اين جهت است كه حكما براى دفع خاموشى و خمودى آن, علاجها قرار دادند, و براى بيدار كردن و تحريك نمودن آن, معالجات علمى و عملى است; از قبيل اقدام در امور مهمّه هايله و رفتن در ميدانهاى جنگ, و در موقع خود, جهاد با اعداى خدا.(ص 134ـ 135)
در اينجا هيچ سخن از نابودى اين غريزه نيست; بلكه كاستى آن نيز خود, نقصى تلقّى مى شود. سخن از كنترل و هدايتِ آن است و بس, و اين جنبه اى از واقع گرايى اخلاقى امام(ره) و توجّه به نهاد آدمى است.
اين پنج آموزه, در سراسر كتاب, حضورى مشهود و گاه نامشهود دارند و بستر بحثهاى گوناگون را فراهم مى كنند و نتايج هر بحث را معنادار مى سازند. اين آموزه ها ارتباطى پيوسته با يكديگر دارند و همپوشى قابل ملاحظه اى نيز ميان آنها ديده مى شود و در حقيقت, يك مجموعه را تشكيل مى دهند.
پوينده راه اخلاق و آنكه در پيِ اصلاح و تكميل خويش است, با توجّه به اين پنج آموزه شريف, مى تواند با اطمينان, كارش را بياغازد و گامهايش را با استوارى بردارد و آنها را معيارهايى براى ارزيابى خود و اهدافش قرار دهد. بنابراين, متخلّق به اخلاق الله, كسى است كه مى داند:
1. انسان, تغييرپذير است, نه موجودى پايان يافته. لذا هرگز از حركت

صفحه از 167