معلّمى از دانش آموزى پرسيد: «چه كسى تو را آفريد؟». آن دانش آموز, برخلاف انتظار و به جاى پاسخ معهود, گفت: «هنوز آفرينش من تمام نشده است» ۲ . اين مسئله, محورى ترين بحث اخلاقِ عملى است. تنها با اين فرض مى توان از اخلاق و راههاى كمال نفس و روح, دم زد كه بپذيريم انسان, موجودى پايان يافته و پرونده اى مختومه نيست. همه دستور العمل هاى اخلاقى و توصيه هاى عملى, با اين موضوع آغاز مى شوند كه انسان, قابل تغيير است و اين تغيير, دامنه گسترده اى دارد و از سَمَك تا سماك و از ثَرى تا ثريّا را در برمى گيرد.