پژوهشى در باره اعجاز قرآن‏ - صفحه 22

نيز به قرائت و تجويد و نغمه آسمانى آن دل سپرده و آن گاه در زبان موزون قرآن و زيبايى‏هاى آن كاوش‏هاى فراوانى كرده است.
اگر از توجه ويژه اهل‏بيت عليهم السلام نسبت به زيبايى‏هاى همه‏جانبه قرآن - كه همپاى قرآن بالندگى داشته است - بگذريم، شايد آثارى چون مجاز القرآن از ابوعبيده معمر بن المثنى (م 209ق)، معانى القرآن اثر يحيى ابو زكريا فرّاء ديلمى(م 208ق) و تأويل مشكل القرآن دستاورد ابن قتيبه ابو محمد عبد اللّه(م 276ق) ، از نخستين آثار كلاسيك به شمار آيند كه در بحث اسلوب قرآن و سبك ويژه آن نگاشته شده‏اند.
ابوعبيده، پس از مقايسه تعابير لطيف و وجوه نظم قرآن با ادبيات رايج عرب، تأكيد مى‏ورزد كه نمى‏توان براى قرآن نظيرى يافت. فرّاء، از تركيب و اعراب قرآن سخن مى‏راند و به كنايه، استعاره، تشبيه، مجاز و التفات آن مى‏پردازد و به نغمه شيواى الفاظ قرآن و نظم و وزن و اثر شگرف آن در حسّ برون و ضمير نهان انسان عنايت مى‏كند. ابن قتيبه نيز به نوبه خود بر نظم زنجيره‏اى واژگان، روانى، شيرينى و خوش‏گوارى، رسانايى و تأثير شگفت آن در دل آدميان تأكيد مى‏ورزد و مى‏گويد: خداوند، قرآن را با نظم شگفتش تمايز بخشيد و... چنان كرد كه همى خوانده مى‏شود و هيچ ملالى نمى‏آورد؛ همى شنيده مى‏شود، ولى گوش‏ها آن را ناخوش نمى‏دارند؛ تر و تازه و سرزنده است و با فزونى و تكرار قرائت، كهنه و فرسوده نمى‏شود... .۱
در همين روزگار است كه جاحظ، اديب و دانشمند معتزلى، براى نخستين بار اثرى مستقل به نام نظم القرآن مى‏نگارد.۲ همچنان‏كه ابوسعيد عبد الملك اصمعى (م 213ق) و ابوعبيد قاسم بن‏سلاّم (م 223ق) نيز از كسانى به شمار مى‏آيند كه در

1.تأويل مشكل القرآن : ص‏۱۱.

2.مذاهب التفسير الاسلامى : ص‏۱۴۴.

صفحه از 67