او در عين قرب وجودى و احاطه قيومى، برتر از تخيل تنگمايه بشرى است.
او هم آفريدگار، و هم مدبّر همه هستى است و جهان وجود، جلوهنمايى خويش را آنْ به آنْ از او مىگيرد:
(كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِى شَأْنٍ .
او در هر روزى ، مقامى دارد).
افعال او ، اهدافى حكيمانه دارند و بر اساس فيض، رحمت و حق صورت مىبندند :
(أَوَ لَمْ يَتَفَكَّرُواْ فِى أَنفُسِهِم مَّا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَآ إِلَّا بِالْحَقِّ .۱
آيا در درون خود نينديشيدهاند كه خدا، آسمانها و زمين و آنچه را ميان آنهاست جز به حق نيافريده است؟)(وَ مَا كَانَ عَطَآءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا.۲
و بخشايش پروردگارت [از كسى] بازداشته نيست).
توحيد قرآن، توحيد خالقيت، ربوبيت و الوهيت است كه اين مراتب از هم انفصالناپذيرند. قرآن در ارائه راههاى خداشناسى، همه طرق آيات «آفاقى» و «انفسى»، را به روى مخاطبان بازمعرفى مىكند:
(سَنُرِيهِمْ ءَايَتِنَا فِى الْأَفَاقِ وَ فِى أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ.۳
به زودى به آنها آياتمان را در افقهاى گوناگون و در خودشان نشان مىدهيم تا برايشان روشن شود كه او حق است) .
(أَفِى اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضِ .۴
آيا در خداوند شكافنده آسمانها و زمين ترديدى هست؟).