روانشناسي و فقه الحديث - صفحه 51

ضعيف باشد. همه اينها در حيطه روانشناسى است. پيدا كردن علل و انگيزه هاى يك رفتار, كار يك روانشناس است.
حالا ببينيم در حديث پژوهى, از اينها چه استفاده هايى مى شود تا رابطه روانشناسى و حديث را بگويم.
ما در روانشناسى مى آموزيم كه چگونه انگيزه ها و علّت هاى رفتار را پيدا كنيم. يكى از مشكل هاى عمده اى كه ما در توصيه هاى اخلاقى داريم, و پدر و مادر و گاه معلّم ها و بعضى مبلّغان مى توانند بسيار مؤثّر باشند, اين است كه در توصيه هاى اخلاقى, به انگيزه هاى رفتار ـ كه اتفاقاً در روايات, بسيار دقيق, بحث شده است ـ, اشاره نمى كنيم و نگاهِ به روز و بيان روزآمد نداريم (كه آن هم بحث بعدى من است); يعنى كافى نيست كه بگوييم: «حسادت, بد است و ايمان را مى خورَد, همان گونه كه آتش, هيزم را مى خورد» ۱ و «غيبت, خوردن گوشت برادر مُرده است». ۲ در الميزان مى بينيد كه علامه طباطبايى, تبيين هاى دقيقى كرده و تحليل كرده كه چرا غيبت كردن, گوشت مرده خوردن است; چون سيستم, مرده مى شود. ايشان, تعبير دقيقى در تفسير سوره حجرات در اين زمينه دارد.
چون به علت ها نمى پردازيم, اخلاقياتمان فقط مى شود امر و نهى.تصوّر مى شود كه مى خواهيم با زورگويى تمام, عدّه اى را به راهى بكشانيم. ولى وقتى كه وارد حوزه اى بشويم كه مشكلات را با انگيزه هايش بررسى كنيم, طرف ما دقيق تر مى تواند توصيه ها را بياموزد و جلوى آن مشكلات بايستد و خودش را درمان كند. پس يك قسمت بحث در روانشناسى بحث انگيزه ها و شناخت علل بود كه مطالعه علمى رفتار است.
بحث ديگر, اين است كه ما از روانشناسى چه بايد بياموزيم. اگر بخواهيم با مسئله اى برخورد روانشناسانه بكنيم, راهش استفاده از روش هاى پژوهشى در مسائل روانشناسى است. بنده مثلاً مى خواهم بدانم كه چرا يك سرى نوجوان در قم, با سن كم,

1.الكافى, ج۲, ص۳۰۶.

2.بحارالأنوار, ج۱۰, ص۱۰۰; و نيز: حجرات, آيه ۱۲.

صفحه از 59